کامل شده دلنوشته های عروسک خیمه‌های شب بازی من | @Melikaw کاربر انجمن تک رمان

[ParadoX]

نام دلنوشته: عروسک خیمه‌های شب بازی من
نویسنده: ملیکا یارمحمدی
ویراستار:@SETAYESH
Melikaw کاربر انجمن تک رمان
ژانر: عاشقانه، غم انگیز
مقدمه: عروسک‌ها زیبا و دل‌فریب‌اند! چشمان شهلایی و موهای ابریشمی دارند.
اما هیچ‌کس نمی‌تواند درون جسم چوبی‌شان را ببیند!
زیرا چوب، دیدنی نیست!
عروسک‌ها را باید احساس کرد.
درون‌شان خیلی رازها و دلخستگی‌های عاشقانه نهفته است!

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[ParadoX]

گریه نکن عروسک شب‌ها!
این خیمه‌ی تاریک و تنها؛
فقط تو را دارد!
گریه نکن!
تو را فقط بازی می‌دادند و بس!
پس گریه نکن!
عروسک‌ها که گریه نمی‌کنند،
عروسک‌ها که اشکی ندارند!
آن‌ها دلی ندارند؟
پس بندهای نمایشی‌ات را پنهان بساز!
نگذار کودکی که تو را در آ*غ*و*ش دارد؛
بداند‌ ‌که تو چه شب‌ها،
در محضر آن خیمه‌ی تاریک،
بازیچه‌ی دست‌هایی می‌شدی و
دیدگان او را رو به جهان روشن می‌ساختی.
عروسک من،
دیگر گریه نکن!
من فقط تو را دارم!

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[ParadoX]

زمانی که در دنیای درحال حرکت، ثابت ماندی،
نگاهت تاریک و بی‌فروغ شد.
قلبی و روحی برایت نماند؛
حتی جسم و غمی هم برایت نماند!
بند‌هایی از پشت برایت ظاهر گشت،
که انتهایش به دو تکه چوب وصل شد.
بدان تو نیز تبدیل به یک عروسک خیمه شب بازی شد‌ه‌ای!

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[ParadoX]

عروسک‌ها، ساکت‌اند؛
چون درون‌اشان فریاد خاموشه!
نگاهت نمی‌کنه،
چون نگاهش در دنیای عروسکی سیر می‌کنه.
رویایی در دنیای اون عروسک خوابیده.
همان عروسک قرمز پوشی که،
تو بی‌رحمانه تو دستات بازیش میدی!
گالن خشم‌هات رو بر سر اون خالی می‌کنی!
عروسکی که نه احساس می‌فهمه و نه جسم زنده‌ای داره.

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[ParadoX]

لا‌لا، عروسک، لا‌لا،
این دنیا نداره نگاه،
بخواب تا فردا.
بیدار نباش!
عروسک لا‌لا،
دوستت نداره این دنیا!

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[ParadoX]

روح خسته‌ی عروسک من رو به نمایش نذارید!
قلب و جسم شکسته‌اش رو به نامردها نشون ندید!
پرده‌های سرخ اون خیمه‌ی نحس رو بکشید!
عروسک من!
گریه نکن!
نذار بفهمن چه‌قدر عذاب کشیدی!
نذار ببینن چه‌قدر زخم روی تنته.
بخند!
دیگه برای غم راهی نذار.
می‌دونم خیلی خسته‌ای، دیگه نفسی نداری.
ولی حالا دیگه آسوده بخواب، برو.
نور رو می‌بینی؟
داره صدات می‌کنه!
برو! برو! از این‌جا دور شو!
نذار بفهمن دیگه هیچی ازت نمونده!

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[ParadoX]

عروسک‌های خیمه شب بازی،
می‌خندن، اشک می‌ریزن، بازی می‌کنن، هق می‌زنن، نگاه می‌کنن؛
اما هیچ‌کس نگاهشون نمی‌کنه!
هیچ‌کس صدای خنده‌ها و گریه‌هاشون رو نمی‌شنوه!
حتی مرگشون هم نمی‌بینن!

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[ParadoX]

وقتی آخر قصه‌هاشون،
بشه دو نقطه، پرانتز بسته،
بازهم کسی نیست که داستان‌هاشون رو بخونه!

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[ParadoX]

عروسک که شدی،
عشق برات معنایی نداره!

پس بخواب عروسک من،
که این دنیا وفایی نداره!

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[ParadoX]

عروسک که شدی،
می‌تونی پری باشی،
یا آنابل!

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان