• خرید مجموعه داستان های درماندگان ژانر تراژدی و اجتماعی به قلم احمد آذربخش برای خرید کلیک کنید
  • دیو، دیو است؛ انسان، انسان. هاله‌های خاکستری از میان می‌روند؛ این‌جا یا فرشته‌ای و یا شیطان. رمان دیوهای بیگانه اثر آیناز تابش کلیک کنید
  • رمان ققنوس آتش به قلم مونا ژانر تخیلی، مافیایی/جنایی، اجتماعی، عاشقانه کلیک کنید

تاریخ معاصر نخست وزیر کلنگی ایران

  • نویسنده موضوع kiyan
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 0
  • بازدیدها 243
  • Tagged users هیچ

ساعت تک رمان

kiyan

نویسنده انجمن
نویسنده انجمن
کاربر تک رمان
تاریخ ثبت‌نام
2020-06-28
نوشته‌ها
5,179
لایک‌ها
23,469
امتیازها
178
محل سکونت
فارگو:)
کیف پول من
19,035
Points
1,893
نخست وزیر کُلَنگی ایران:

امیر #اسدالله_علم را بی شک باید یکی از بزرگترین مردان تاریخ معاصر ایران نامید و بعد از مرحوم تیمور تاش ، ایران وزیر درباری پاکتر،سیاست مدارتر و دلسوزتر از وی ندید.
در سالهایی که وی نخست وزیر ایران بود،یکی از درخشانترین دوران را گذراندیم که شاهد رشد و پیشرفت و توسعه ی ایران بودیم.
امیر اسدالله علم مردی سختکوش و صدیق و مشاوری راستگو برای محمدرضا شاه پهلوی بود.وی به ویژه در شرایط بحرانی،آرامش و خنده ی خود را از دست نمی داد و پیوسته سرزندگی و شادابی را سرلوحه ی کار خود قرار می داد.از هر گونه طنز و نکته ی ظریف ل*ذت می برد و هیچوقت از طنز روزنامه ها نسبت به خودش ناراحت نمی شد.
دقیقا به دلیل همین خدمات صادقانه ی وی بود که روزنامه ی فکاهی توفیق او را صدراعظم کلنگی نامگذاری نمود.این روزنامه به مناسبت سفر عَلَم به همراه چند تن از وزیران ،به شیراز ،کاریکاتوری در صفحه ی اول خود کشید که عَلَم را سوار بر کلنگ در هوا و بر بالای ویرانه های تخت جمشید،نشان می داد.
عَلَم در این کاریکاتور از وزیر برنامه و بودجه که او هم پشت سرش سوار بر کلنگ بود،می پرسد:
« این را را هم ما کلنگ زده ایم؟!»
وزیر برنامه و بودجه پاسخ می دهد:
«خیر قربان، اسکندر»!
با آن که عَلَم سوژه ی خوبی برای روزنامه ی توفیق شده بود و گاهی در این زمینه گزاف می شد،وی هرگز گله ای نداشت و چیزی به دل نمی گرفت.
نویسندگان روزنامه ی توفیق نیز به پاس خدمات صادقانه ی وی،در روزهای واپسین نخست وزیری عَلَم ،به نزد او رفتند و سنجاق کراواتی طلا،به شکل کلنگ به وی هدیه نمودند.
جالب است که در آخرین جلسه ی هیات وزیران که استعفای دولت علم مطرح شد، وی همین سنجاق را به کراوات زده بود!
شاید از بدشانسی محمدرضا شاه بود که عَلَم در همان اوایل سال ،به علت سرطان دار فانی را وداع گفت.
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

امضا : kiyan
بالا