خوش آمدید!

با عضویت در انجمن تک رمان از مزایای(چاپ کتاب،منتشر کردن رمان و...به صورت رایگان، خدمات ویراستاری، نقد و...)بهرمند شوید. با ما بهترین‌ها را تجربه کنید.☆

همین حالا عضویتت رو قطعی کن!

بایگانی گزینش دلنوشته‌های منتخب(2)

  • نویسنده موضوع "ASHOB"
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 28
  • بازدیدها 1K
  • Tagged users هیچ

ساعت تک رمان

وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

Aseman♡

کاربر تک‌رمان
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2019-11-30
نوشته‌ها
2,706
کیف پول من
664
Points
10
داشتم تو خیابون راه می‌رفتم و هدفون تو گوشم بود؛ رسید به اون آهنگی که مدت‌هاست داریم و کلی خاطره همراهشِ؛ بعدش دیگه نفهمیدم کجام!
یهو یه د*ر*د خیلی بد سمت راست کتفم حس کردم و سرم رو که بالا گرفتم؛ یه پسر اخمو جلوم بود. با یه نمه صدای بلند گفت:
_خانوم؛ حواست کجاست؟! همین‌طور می‌آی می‌خوری به آدم‌ها! چه وضعشه؟ معلوم نیست کجاها سیر می‌کنی!
چشمام پُر شد؛ جا خورد! فکر کرد از صدای بلندش ترسیدم؛ تند تند گفت:
_ ببخشید نمی‌خواستم بترسونمت!.
یه لبخند تلخ زدم و گفتم:
_نه مشکلی نیست؛ شما ببخشید.
و رفتم؛ اما، اون آقا هنوز وایستاده بود و نگاه خیره‌ش رو از پشت سر هم حس می‌کردم. نمی‌دونست پُر شدن چشمای من از اشک واسه داد زدنش نبود؛ واسه تُن صداش بود که عجیب شبیه تو بود! یه لحظه حس کردم خودتی جلوم وایسادی و داری سرم داد می‌زنی! دیگه هیچی از آهنگ هم نفهمیدم؛ غرق شده بودم تو یه دنیای دیگه.
تو دنیای تو!


نویسنده: نسا رحمتی
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

بی نهایت

کاربر تک‌رمان
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2020-01-16
نوشته‌ها
1,414
کیف پول من
2,700
Points
102
دلم یک فنجان آرامش می‌خواد و یک عصر نارنجی و یک پنجره‌ی رو به افق.
بنشینم و آرام افول خورشیدِ اندوه را نظاره‌گر باشم.
نفسی عمیق بکشم و عطر شادیِ غوطه‌ور در آ*غ*و*ش باد به مشامم برسد!
چه روز دل‌انگیزی!
چه رویای شیرینی :)

دلنوشته نبض دقایق
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
بالا