خوش آمدید!

با عضویت در انجمن تک رمان از مزایای(چاپ کتاب،منتشر کردن رمان و...به صورت رایگان، خدمات ویراستاری، نقد و...)بهرمند شوید. با ما بهترین‌ها را تجربه کنید.☆

همین حالا عضویتت رو قطعی کن!

متن اهنگ‌های شادمهر عقیلی

  • نویسنده موضوع Matthew
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 46
  • بازدیدها 1K
  • Tagged users هیچ

ساعت تک رمان

Matthew

کاربر تک‌رمان
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2020-05-07
نوشته‌ها
31
کیف پول من
1,843
Points
25
باید تو رو پیدا کنم
شاید هنوزم دیر نیست
تو ساده دل کندی ولی
تقدیر بی تقصیر نیست
با اینکه بی تاب منی
بازم منو خط میزنی
باید تو رو پیدا کنم
تو با خودت هم دشمنی

کی با یه جمله مثله من
می تونه آرومت کنه؟
اون لحظه های آخر از
رفتن پشیمونت کنه
دلگیرم از این شهر سرد
این کوچه های بی عبور
وقتی به من فکر می کنی
حس می کنم از راه دور

آخر یه شب این گریه ها
سوی چشامو میبره
عطرت داره از پیرهنی
که جا گذاشتی میپره
باید تو رو پیدا کنم
هر روز تنها تر نشی
راضی به با من بودنت
حتی از این کمتر نشی
پیدات کنم حتی اگه
پروازم و پر پر کنی
محکم بگیرم دستتو
احساسمو باور کنی

پیدات کنم حتی اگه
پروازم و پر پر کنی
محکم بگیرم دستتو
احساسمو باور کنی

باید تو رو پیدا کنم
شاید هنوزم دیر نیست
تو ساده دل کندی ولی
تقدیر بی تقصیر نیست

باید تو رو پیدا کنم
هر روز تنها تر نشی
راضی به با من بودنت
حتی از این کمتر نشی
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

Matthew

کاربر تک‌رمان
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2020-05-07
نوشته‌ها
31
کیف پول من
1,843
Points
25
بیا
#شادمهر_عقیلی
لحظه ها همیشه خواستن که تورو بگیرن از من
چه غریب و ناشناسه جاده ی به تو رسیدن
همیشه یه چیزی بوده شوقه تو از دل ربوده
ولی یک تپش دل من از غمت جدا نبوده
بیا بیا، بیا بیا بیا
بیا بیا، بیا بیا بیا


یه روز چشماتو وا کنی میبینی من تموم شدم
میبینی جام چه خالیه یا رفته ام پی خودم
اگه یه روز و روزگار پیشه خودت باز بشینی
تمومه این روزا رو جلو چشمات باز میبینی
بیا بیا، بیا بیا بیا
بیا بیا، بیا بیا بیا


لحظه ها همیشه خواستن که تورو بگیرن از من
چه غریب و ناشناسه جاده ی به تو رسیدن
همیشه یه چیزی بوده شوقه تو از دل ربوده
ولی یک تپش دل من از غمت جدا نبوده
بیا بیا، بیا بیا بیا
بیا بیا، بیا بیا بیا


چقدر ما فاصله داریم چرا اینو نفهمیدم؟
کاش اون روزا میمردم و یه جور اینو میفهمیدم
دیگه برام نمی مونی تو چشمات اینو می خونم
چقدر دلم گرفته باز نمی دونم چی بخونم
بیا بیا، بیا بیا بیا
بیا بیا، بیا بیا بیا
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

Matthew

کاربر تک‌رمان
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2020-05-07
نوشته‌ها
31
کیف پول من
1,843
Points
25
خانه خ*را*ب
#شادمهر_عقیلی
خانه خ*را*ب تو شدم
به سوی من روانه شو
سجده به عشقت میزنم
منجی جاودانه شو

ای کوه پر غرور من
سنگ صبور تو منم
ای لحظه ساز عاشقی
عاشق با تو بودنم

روشن ترین ستاره ام
می خواهمت می خواهمت
تو ماندگاری در دلم
می دانمت می دانمت


ای همه ی وجود من
نبود تو نبود من
ای همه ی وجود من
نبود تو نبود من
ای همه ی وجود من
نبود تو نبود من
ای همه ی وجود من
نبود تو نبود من
نبود تو نبود من

خانه خ*را*ب تو شدم
به سوی من روانه شو
سجده به عشقت میزنم
منجی جاودانه شو

ای کوه پر غرور من
سنگ صبور تو منم
ای لحظه ساز عاشقی
عاشق با تو بودنم

روشن ترین ستاره ام
می خواهمت می خواهمت
تو ماندگاری در دلم
می دانمت می دانمت


ای همه ی وجود من
نبود تو نبود من
ای همه ی وجود من
نبود تو نبود من
ای همه ی وجود من
نبود تو نبود من
ای همه ی وجود من
نبود تو نبود من
نبود تو نبود من
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

Matthew

کاربر تک‌رمان
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2020-05-07
نوشته‌ها
31
کیف پول من
1,843
Points
25
ازادی
#شادمهر_عقیلی
نمی دونم چرا
هنوز یاد تو می افتم
که با هر قطره ی اشکت
منم مثل تو آشفتم
نمی دونم چرا
منم مثل تو بی تابم
شبایی که تو بیداری
بیاد تو نمی خوابم
اونقدر گفتن که آزادیم
به مرگ ساده تن دادیم
شاید از جرم دیروزه
که به این روز افتادیم
منم همرنگ تو میشم
سراغ عشق رو میگیرم
که با هر قطره ی خونت
منم مثل تو میمیرم
پای حرف تو می مونم
که امید و به من دادی
منم همراه تو میشم
به عشق صبح آزادی
به عشق صبح آزادی

سکوت رو میشکنیم ما
بفهمن که هنوز هستیم
با فریادت نشون میدی
که از هیچی نمی ترسی
داره آروم جون میده
نزدیکه مرگ و فهمیده
نمی دونم چرا اما
آزادی بوی خون میده
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

Matthew

کاربر تک‌رمان
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2020-05-07
نوشته‌ها
31
کیف پول من
1,843
Points
25
سبب منم که میشکنم
اما حرفی نمی زنم
اگه هیچکس برام نموند
واسه اینه که سبب منم
کاش بدونی ماتم دنیام
بی تو فقط گریه می خوام
کی میدونه این حسرتا
چه کرده با روز و شبام
زندگیم یه دنیایی
یه کابوسم تو رویایی
یه پاییزم تو بهاری
من یه مرداب تو دریایی

از این گریه چه می دونی
نه دردمی نه درمونی
به چه امید می خوایی باشی
به پیش دردام بمونی
زندگیم یه دنیایی
یه کابوسم تو رویایی
یه پاییزم تو بهاری
من یه مرداب تو دریایی

سبب منم که میشکنم
اما حرفی نمی زنم
اگه هیچکس برام نموند
واسه اینه که سبب منم

سبب منم که میشکنم
اما حرفی نمی زنم
اگه هیچکس برام نموند
واسه اینه که سبب منم

 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

Matthew

کاربر تک‌رمان
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2020-05-07
نوشته‌ها
31
کیف پول من
1,843
Points
25
ترس
#شادمهر_عقیلی
ترسم از دست تو بوده

برای خواستن عشقم نیاد اون...
نیاد اون روزی که دیره
واسه ی داشتن عشقم نیاد...

ترس، ترسم از اینه که روزی
من به یاد تو نباشم دیگه دل...
دیگه دل سرد بشم از تو
برم و با تو نباشم، برم و با تو نباشم

ترس من اینه که روزی روی قولم پا بذارم
واسه بدبینی و حرفات تو رو تنها بذارم
ترس من از خنده های تلخ و بی روح ل*ب توست
کاش بدونی دل تنهام گم شده تو این شب توست

ترس، ترسم اینه که دیر بفهمی
عشق پاک و تو نگاهم، دیگه آ...
دیگه آرزوم نباشه بمونیم همیشه با هم آ...

ترس، ترسم از اینه که روزی
من به یاد تو نباشم، دیگه دل
دیگه دل سرد بشم از تو
برم و با تو نباشم، برم و با تو نباشم

ترس من اینه که روزی روی قولم پا بذارم
واسه بدبینی و حرفات تو رو تنها بذارم
ترس من از خنده های تلخ و بی روح ل*ب توست
کاش بدونی دل تنهام گم شده تو این شب توست

 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

Matthew

کاربر تک‌رمان
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2020-05-07
نوشته‌ها
31
کیف پول من
1,843
Points
25
آدم و حوا
#شادمهر_عقیلی
من و تو آدم و حوا نبودیم
جدا از مردم دنیا نبودیم
من و تو با همین مردم نشستیم
ولی انگار با اینا نبودیم
من و تو با همین مردم نشستیم
ولی انگار با اینا نبودیم
من و تو تا نفس باشه من و تو
من و تو تا قفس باشه من و تو
من و تو حرفمون حرف هوس نیست
اگر هم از هوس باشه من و تو
من و تو حرفمون حرف هوس نیست
اگر هم از هوس باشه من و تو


من و تو جونمون از هم جدا نیست
من و تو با تو و من بین ما نیست
من و تو یکی هستیم تا اون حد که دیگه
دل تنهایی ما غیرِ خدا نیست
من و تو تا نفس باشه من و تو
من و تو تا قفس باشه من و تو
من و تو حرفمون حرف هوس نیست
اگر هم از هوس باشه من و تو
من و تو حرفمون حرف هوس نیست
اگر هم از هوس باشه من و تو
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

Matthew

کاربر تک‌رمان
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2020-05-07
نوشته‌ها
31
کیف پول من
1,843
Points
25
با من باش
#شادمهر_عقیلی
امشب انگار خون تازه ای تو رگهای منه
یکی از عمق سکوتم داره فریاد میزنه
منو از جاده نترسون نگو که فاصلمون
صد تا کفش سربیو صد تا عصای آهنه

تو سرم افتاده امشب هوس قدم زدن
رد شدن از دل آتیش تو یه چشم به هم زدن
پا به پای سیم گیتار خوندن از گذشته ها
تو هوای روشن و پاک ترانه دم زدن

نازنین فقط توی همین نفس با من باش
بگو هستی که برم به این قفس با من باش
گوش بده نبض ترانه تنها با تو میزنه
بی بی ترانه ها تویی و بس با من باش

بیا امشب از حصار هر بهانه رد بشیم
لهجه ناب و زلال این شبو بلد بشیم
ما دوتا رودخونه ایم تو دریا میرسیم به هم
نکنه طعمه دیواریا سرده سد بشیم

ولی انگار که دارم با خودم حرف میزنم
نازنینم تو کجایی صداتو نمیشنوم
نگا کن فقط یه سایه پابه پای من میاد
سایه طعنه میزنه تنها رفیق تو منم
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

Matthew

کاربر تک‌رمان
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2020-05-07
نوشته‌ها
31
کیف پول من
1,843
Points
25
می‌خوام برم
#شادمهر_عقیلی
می خوام برم پا ندارم
می خوام نرم جا ندارم
گریه کنم دل ندارم
داد بزنم نا ندارم
بودنم با تو حرومه
دیگه همه چی تمومه
آخ که این لحظه چه شومه
چه شومه

من دلم تنگ میشه
تو دلت سنگ میشه
نذار این تنگ بلور
بشکنه با این غرور


میخوام برم پا ندارم
می خوام نرم جا ندارم
گریه کنم دل ندارم
داد بزنم نا ندارم
بودنم با تو حرومه
دیگه همه چی تمومه
آخ که این لحظه چه شومه
چه شومه

من دلم تنگ میشه
تو دلت سنگ میشه
نذار این تنگ بلور
بشکنه با این غرور

من دلم تنگ میشه
تو دلت سنگ میشه
نذار این تنگ بلور
بشکنه با این غرور
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

Matthew

کاربر تک‌رمان
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2020-05-07
نوشته‌ها
31
کیف پول من
1,843
Points
25
مادر
#شادمهر_عقیلی
یه لقمه نون یه کاسه ماست یه دل خوش یه حرف راست
یه مادر از تبار نور دار و ندارم همیناست
تو لحظه های تنهایی محرم راز من تویی
تو اوج دل شکستگی تنها پناه من تویی

وقتی حسابی ابریم سر روی شونه ات میذارم
بازم مثل بچگی ها همش بهونه میارم
مثل همون بچگی ها که بر نمی گرده دیگه
میشم همون که دردشو جز تو به هیچ کی نمیگه
میخوام همیشه اون دعات پشت و پناه من باشه
نگاه مهربون تو گرمی راه من باشه


یه لقمه نون یه کاسه ماست یه دل خوش یه حرف راست
یه مادر از تبار نور دار و ندارم همیناست
تو لحظه های تنهایی محرم راز من تویی
تو اوج دل شکستگی تنها پناه من تویی

وقتی حسابی ابریم سر روی شونه ات میذارم
بازم مثل بچگی ها همش بهونه میارم
مثل همون بچگی ها که بر نمی گرده دیگه
میشم همون که دردشو جز تو به هیچ کی نمیگه
میخوام همیشه اون دعات پشت و پناه من باشه
نگاه مهربون تو گرمی راه من باشه
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
بالا