کامل شده فارق از امید | bi..ta کاربر انجمن تک رمان

[DARK GIRL]

نام دلنوشته: فارق از امید
نویسنده: "Bi..tA" کاربر تک رمان
ژانر: تراژدی
ویراستار: فاطمه تاجیکی

مقدمه:

بی‌حس از کنار آدم‌ها رد می‌شم،
چی میگم؟ تو دلم میگم:
«توی دل‌شون چی میگن؟»
نه من از دلِ اون‌ها، و نه اون‌ها از دلِ من؛
خبر نداریم.​

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[DARK GIRL]

چشم‌های گریونم رو، فقط بالشم خشک کرد.
تنِ سردم رو، فقط پتوم گرم کرد.
دلِ شکسته‌ام رو، فقط خودش آروم کرد.
بهش بگید بیاد.
این روزا بدونِ اون،
دلم خون گریه کرد...
A​

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[DARK GIRL]

تنها روزی که احساسِ خوشبختی کردم, روزی بود که قبول کردم عاشقش!
منی که از تمامِ مذکرهای دنیا با هر سن و نسبتی متنفرم، هنوز هم عاشقشم!
حتی با این‌که سعی می‌کنه عشقش رو مخفی کنه،
می‌دونم دل اونم تنگه؛ ولی...
امان از دستِ هرچی قوله.
A​

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[DARK GIRL]

اگر بگن اولین چیزی که از بچگیت یادت میاد چیه،
میگم صدای پلیسه!
اگر بگن کسی که تو زندگیت بیشترین ضربه رو بهت زد کیه؟
میگم همونیه که اولین قهرمانه هر دختریه!
اگر بگن هردوتای این‌ها رو کی یادت میاره؟
میگم همونیه که هر روز می‌بینمش و دلیلِ جوابای بالامه.‌‌..
P​

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[DARK GIRL]

کاش می‌شد باز هم بیدار بشم.
با صدای کبوتر،
با ذوق برم سمتِ پنجره و نگاه‌اشون کنم.
پرنده‌ها رو نه،
چشم‌های قهوه‌ایش رو که بهم زل زدن!
E​

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[DARK GIRL]

می‌دونی آخرین حدِ ناراحتی این نیست یه لبخند تلخ بزنی و بی‌خیال باشی،
اینه که مجبور به تکرار باشی،
تکرارِ حرف‌های گذشته!
حتی کسی که نمی‌شناستت و نمی‌شناسیش هم کلمه‌ای بگه؛ اما
تو سرِ تو هزار چیز بپیچه!
تلخ‌ترین چیز اینه هیچی برات جز درد نمونه.
اما تو از دوست داشتن، غم‌هاشون رو هم ب*غ*ل بگیری!​

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[DARK GIRL]

از بچگیم فقط تنهایی یادم میاد.
مخصوصا اون بخش‌هاییش که کسی خونه نمی‌موند،
غذای سردِ توی یخچال رو می‌خوردم.
حالا با غذای گرم میونه خوبی ندارم!
وقت‌هایی که می‌رفتم بیرون تا با بچه‌ها بازی کنم،
اون ها هم تا من رو می‌دیدن به خونه‌هاشون می‌رفتن،
حالا هم از شما و از جمعی که باعث‌شونید میونه خوبی ندارم...​

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[DARK GIRL]

خیلی سخته، باور کن خیلی سخته!
این‌که بهترین رفیقت ناراحت باشه.
بخاطرِ عشقش، و تو هرکاری کنی و کردی تا باهم خوبشون کنی.
قهری که ماه‌ها بودن رو تو دو روز آشتی بدی؛ اما...
یه روز چشم‌های اشکی...
یادگاری‌های پاره پوره و پس‌فرستاده...
و تویی که رقیب عشقی بهترین دوستت بودی!
N & A​

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[DARK GIRL]

صداتو می‌شنوم!
صدامو نمی‌شنوی، اما ای کاش می‌شنیدی؛
چون این‌طوری بهتری می‌تونستی بفهمی،
چقدر ازت متنفرم و همچین
چقدر واسه‌ی مردنت گریه کردم!
Sh​

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[DARK GIRL]

می‌دونی گفتم: «بخشیدم.»ولی در اصل نبخشیدم!
تو همیشه میگی حرفات رو با من نیستی،
این‌طوری که به در میگی تا دیوار بشنوه؛ اما
نمی‌بینی اون چیزی که موقعِ رفتن به اتاقت کوبوندیش،
در بود نه دیوار!
P​

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان