متفرقه امام حسین(ع)کجاست؟

  • نویسنده موضوع hasti
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 1
  • بازدیدها 1K
  • Tagged users هیچ

ساعت تک رمان

hasti

مدیر بازنشسته دین و مذهب
مقام‌دار بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
2020-06-24
نوشته‌ها
1,991
لایک‌ها
2,923
امتیازها
93
سن
27
کیف پول من
458
Points
7
شخصی از
امام صادق (علیه السلام) پرسید :
آقا جان!
جدتان امام حسین (علیه السلام)
الان کجاست؟

✍حضرت فرمودند: چقدر جثه تو کوچک است و چقدر سوال تو بزرگ است! ب*دن مبارک امام حسین (علیه السلام) در قبر است اما روح بزرگشان سمت راست عرش خدا نزد جد و پدر و مادرشان است و نظر مبارک امام حسین (علیه السلام) به دو مکان و موضع است:

1⃣ به زوار قبرش
2⃣ به مجالس عزایش

? آنگاه حضرت فرمودند: امام حسین (علیه السلام) از جد و پدر و مادر و برادرش خواهش می کنند که برای عزادارانش استغفار نمایند تا خدا آنان
را بیامرزد.

? در روایتی دیگر
امام حسین (علیه السلام) فرمودند:

☘ اگر گریه کننده بر من می دانست که چه اجری نزد خداوند دارد شادی اش از اندوهش بیشتر می گردید.

? چشمه سار عشق، ص 10
? قصص الحسینی
انجمن رمان نویسی | تک رمان
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

محبوبه داوری

کاربر اخراجی
کاربر اخراجی
تاریخ ثبت‌نام
2022-06-28
نوشته‌ها
129
لایک‌ها
356
امتیازها
0
کیف پول من
4,992
Points
491
*ماجرای مداحی ملاباسم برای اربعین چیست*

🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤

در مورد مداحی که *ملاباسم کربلایی* برای زائران اربعین خوانده و بسیار زیاد از سیمای ملی و دیگر رسانه های شیعیان جهان پخش میشود. ماجرایش چیست ؟
آیامیدانید که این شعرش را یکی از مراجع بزرگ نجف خواب دیدن که حضرت امام حسین علیه السلام این شعر را می خوانند برای زوار اربعین 😭 ایشان صبح که از خواب برخواستند همه شعر را به یاد داشته اند و بعداً توسط آقای *باسم کربلایی* مداحی می شود .

ترجمه نوحه را در زیر میخوانید
تا ان شاء الله زائران در بین راه معنی این نوحه را بدانند:

*تِزورونی اَعاهِـدکُم*
به زیارت من می‌آیید، با شما عهد می‌بندم

*تِـعِـرفـونی شَفیـعِلکُم*
می‌دانید که من شفيع شمایم

*أسامیـکُم اَسَـجِّـلْـهِه أسامیکُم*
اسامی‌تان را ثبت می‌کنم

*هَلِه بیکُم یا زِوّاری هَلِه بیکُم*
خوش آمدید ای زائران من خوش آمدید

*وَ حَـگّ چَفِّ الکَفیل و الجود وَ الرّایه*
قسم به دستان ابالفضل و کرامت و پرچم او

*أنا وْ عَبّاسْ وَیّاکُم یَا مَشّایه*
من و عباس با شماییم ای که با پای پیاده به سوی من می‌آیید

*یا مَن بِعْتو النُفوسْ و جِئتـو شَرّایه*
ای که جان‌هایتان را به بهای زیارت من به کف گرفته‌اید

*عَلَیّ واجِبْ اَوافیکُم یَا وَفّـایه*
بر من واجب است تا به شما وفا کنم، ای وفاداران!

*تواسینی شَعائرْکُم*
عزاداری‌هایتان به من دلداری می‌دهد

*تْرَوّینی مَدامِعْـکُم*
و اشک‌هایتان مرا سیراب می‌کند

*اَواسیکُم أنَـا وْ جَرْحـی أواسیکُم*
من و زخم‌هایی که بر تن دارم به شما دلداری می‌دهیم

*هَله بیکُم یا زُوّاری هَلِه بیکُم*
خوش آمدید ای زائران من، خوش آمدید

*هَلِه یَلْ ما نِسیْتْ و عَلْ وَعِدْ تِحْـضَـرْ*
خوش آمدید ای که وعده‌تان را فراموش نکرده و بر سر موعد حاضر می‌شوید

*إجِیْـتْ و لا یْـهَـمَّـکْ لا بَرِدْ لا حَرّ*
آمدید در حالی که نه گرما برای‌تان مهم بود و نه سرما

*وَ حَـگ دَمْـعِ العَـقیله و طَبرَه الأکبَر*
قسم به اشک زینب و فرق شکافته اکبر

*اَحَضْـرَکْ و ما أعوفَکْ ساعـه المَحْـشَرْ*
در محشر کنارتان خواهم بود و رهایتان نمی‌کنم

*عَلَی المَـوعِـدْ اَجی یَمکُم و لا اَبْـعَـدْ و اعوفْ عَنْـکُم*
در وقت دیدار پیشتان می‌آیم و دور نمی‌شوم و رهایتان نمی‌سازم

*مُحامیکُم وَ حَگ حِیدَرْ مُحامیکُم*
پشتیبانتان هستم به حقّ حیدر پشتیبانتان هستم

*هَله بیکُم یا زُوّاری هَلِه بیکُم*
آمدید ای زائرانِ من، خوش آمدید

*یَـا هَـلْـشایِلْ رایه وْ جایْ گاصِدنی*
ای آنکه پرچم به دست قصد دیدار مرا کرده‌اید

*تِـعْـرُف رایَتَـکْ بی مَن تُذَکِّـرْنی؟*
می‌دانی که پرچمت مرا به یاد چه کسی می‌اندازد؟

*بِلـکطَعو چْفوفه وْ صاحْ اِدْرِکْـنی*
به یاد آن دست بریده‌ای که فریاد زد: مرا دریاب

*صِحِتْ وَیلاه یا اخویه وْ ظَهَرْ مِحْنی*
و با شنیدن آن صدا، آشکارا فریاد زدم که بی‌برادر شدم و اندوهم بر من آشکار شد

*کِسَرْ ظَهری سَهَمْ هَجْـرَکْ*
تیر هجرت کمرم را شکست

*نِفَدْ صَبری بَعَدْ عُمـرَکْ*
بعد از شهادتت صبرم به پایان رسید

*اُوَصّیکُمْ عَلَی الرّایِه اُوَصّیکُمْ*
سفارش این پرچم را به شما می‌کنم

*هَـله بیکُم یا زُوّاری هَلِه بیکُم*
خوش آمدید ای زائران من، خوش آمدید

*یَا مَنْ گاصِدْ إلَیَّ و دَمْـعِه تِجْـریـهْ*
ای که با چشمان اشکبار قصد زیارت مرا کرده‌اید

*اَعرُفْ حاجِتَکْ مو داعی تِحْـچیـهِ*
حاجت‌تان را می‌دانم، نیازی به گفتن نیست

*وَ حَـگ نَحـْـرِ الرِّضیع اِلـحاجِه اَگضیهِ*
قسم به گلوی شیرخواره، حاجت‌تان را برآورده می‌کنم

*یَا زائرْ عاهَدِتْ کِلْ عِلّه اَشْـفیهِ*
زائران من، عهده کرده‌ام که هر بیماری را شفا دهم

*اَخو زینب فَرَحْ بیکُمْ*
برادر زینب به خاطرتان شاد شد

*هَله وْ مَرحَبْ یُنادیکُم*
خوش آمدید صدایتان می‌زند

*یُحَیّیـکُم اَبو الغیـره یْحَیّیـکُم*
مرد غیرتمند به شما درود می‌گوید

*هَله بیکُم یا زُوّاری هَلِه بیکُم*
خوش آمدید ای زائرانِ من، خوش آمدید

*زینبْ مَنْ تُشاهِدکُم تِزورونی*
زینب هنگامی که شما را می‌بیند که زیارتم می‌کنید، می‌گوید:

*تُنادیکُم لِوَنْ بِالطَّفّ تحضُرونی!*
کاش در جنگ حاضر می‌شدید

*ما اَمْـشی یِسْره وْ لا یَسلِبونی*
که مرا به اسیری نمی‌بردند و مرا غارت نمی‌کردند

*و لا بسیاطهم غَدَر یْضرِبونی*
با تازیانه‌های خیانت نمی‌زدند

*تُنادینی: أنَا الجیره وْ صَد عَنّی أبو الغیره*
صدایم می‌زند که من در بندم و سرور غیرتمندان از دستم رفت

*اَبَچّیکُم عَلی مْصابه اَبَچّیکُم*
شما را بر این مصیبت می‌گریانم

*هَله بیکُم یا زُوّاری هَلِه بیکُم*
خوش آمدید ای زائران اهل بیت"ع"

با ابي انت وامي يا ابا عبدا...🥺🕌
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
بالا