کامل شده تنهایی لیلا | هدیه کاربر تک رمان

[هدیه بانو]

در این هنگام،
باز هم امید وعده‌های روشن،
با آهنگی محزون،
می‌خواند مرا!
چرا؟
اندوه را هم خانه خود کرده‌ای و تنها به او دلت را خوش ساخته‌ای؟
این میهمان ناخوانده را از خود بران؛
بسان عاشق سرگردان...
و به زندگی و دنیای ما ورای خود،
نگاهی دیگر بیانداز و طبیعت را از نگاهت بارور بساز...
و گوش کن؛
صدای پای آب را بشنو، همان‌که سهراب شنید،
در تنگنای تنگ ابرهای سیاه...
ونگاه کن...
ببین شوق چلچله‌ها را برای برای بازدید از بهار...
آیا تا به‌ حال سوار بر قاصدک عشق شده‌ای و به قعر آسمان سفر کرده‌ای؟
بدان که همه ما روزی سوار بر بال فرشتگان، به سفری در دوردست می‌رویم؛
سفری به سوی معبود...
گذشته را در قبرستان فراموشی به خاک بسپار!
فرصتی باقی نمانده!
و آینده را در صفحه جدید طراحی کن،
و در صفحه زندگی همانند شطرنج شاه عشق باش،
و با نت موسیقی آهنگی نو بساز...
و همیشه از عدد ابتدای راه شروع کن!
تا انتهای اعداد،
تا بی‌نهایت خوشبختی...

(لیلا صفائی)

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[هدیه بانو]

بهار، صدا زد مرا...
بهار صدا زد مرا،
و من در درگاه، با یک سبد گل، به انتظار ورودش، غمگین نشسته بودم...
بهار صدا زد مرا،
و من، بی‌گدار،
دل را به سکوتی سرد خوش کرده بودم و ثانیه‌ها را با ناامیدی به اسم می‌خواندم...
بهار صدا زد مرا،
و من در انتظار رویشی سبز، به گفتهٔ فروغ، زنی تنها در انتظار فصلی سرد بودم...

(لیلا صفائی)

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[هدیه بانو]

بهار! بهار زیبا!
آ*غ*و*ش بگشا و مرا در برگیر،
مرا در سکوت لحظه‌ها، تنهایم نگذار،
و رها نکن حلقه‌های سرد دست‌هایم را...
می‌خواهم در کنارت، سبز بودن را تجربه کنم...
می‌خواهم سردی زمستان را، در زیر چتر همیشه سبزت حس نکنم...
می‌خواهم در آغوشت، آرام بگیرم...
شاید فرصتی، برای رویشی مجدد باقی نمانده باشد،
و شاید دیگر من نباشم...
ای سرسبزترین فصل زندگی،
و ای زیبای جاودان،
با من بمان!
و با من زمزمه کن سرود عشق را!
در انتظار ورودت، مانده در راه...

(لیلا صفائی)

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[هدیه بانو]

کاش میشد...
کاش میشد عشق را تسخیر کرد،
به گفته مریم دست و پای عشق را زنجیر کرد...
کاش میشد بر ل*ب طاقچهٔ عشق،
قاب با تو بودن را تصویر کرد...
کاش میشد در زمان کودکی، عشق را سرلوحه تقصیرکرد،
کاش میشد در کتاب بچه‌ها، شعر نامردی را تنبیه کرد،
کاش میشد در کنار برکه‌ها، قایق تزویر را تغریق کرد،
کاش میشد بر سر سجاده‌ها، درد بی‌درمان را تسکین کرد،
کاش میشد...

(لیلاصفائی)

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[هدیه بانو]

تو تنها کسی بودی....
که تو تنها کسی بودی که با من سرود و عشق عاشقی را زمزمه کردی،
تو تنها کسی بودی که راه و رسم عاشقی را به من آموختی،
تو تنها کسی بودی که در وادی عشق شعر محبت را سرودی،
تو تنها کسی بودی که برای نخستین بار در تیررس چشمانم قرار گرفتی،
تو تنها کسی بودی که ستاره اقبال من شدی و در شب تارم مانند نور درخشیدی،
تو تنها کسی بودی که در مکتب عشق، الفبای زندگی را به من آموختی،
تو تنها کسی بودی که در توقف‌گاه ایستگاه زندگی، مرا به اسم خواندی،
تو تنها کسی بودی که در ثانیه‌های واپسین، شانس زندگی دوباره را تجربه کردی،
تو تنها کسی بودی که از چهره زرد و پاییزی‌ام غبار غم را زدودی،
تو تنها کسی بودی که...
که بی‌شک همیشه با من نمی‌مانی...

(لیلا صفائی)

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[هدیه بانو]

تو...
تو سردار معراج عشقی،
تو خوشبوترین گل سرخی،
درخشان‌ترین خورشید عشقی،
تو زیباترین گل یاسی،
تو خوشمزه‌ترین ش*ر*اب عشقی،
تو تنهاترین قصه عشقی،
تو آواره‌ترین دشت جنوبی،
تو مهربان‌ترین همزاد دردی،
تو باصفاترین مخلوق زمین،
و تو...
تنها کسی هستی که با من می‌مانی...

(لیلا صفائی)

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[هدیه بانو]

فقر عشق...
مرا معنی ره گمشده شو!
و غرق شو در امواج بی‌صدا!
صدای شکستن دل را بشنو!
چون دم زند از سر فقر،
فقر عشق...

(لیلا صفائی)

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[هدیه بانو]

در گذرگاه زمان،
با همه تلخی و شیرینی
تهی می‌گذرند،
عشق‌ها می‌میرند،
رنگ‌ها، رنگ دگر می‌گیرند،
و
فقط خاطره‌هاست؛
که چه شیرین و چه تلخ،
دست نخورده،
به جا می‌ماند...

(لیلا صفائی)

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[هدیه بانو]

پایان.
99/8/3
یاحق.

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[فاطمه تاجیکی✾]

با تشکر از نویسنده عزیز اثرجهت دانلود بر روی سایت قرار گرفت:

دانلود دلنوشته تنهایی لیلا - به قلم لیلا صفائی کاربر انجمن تک رمان

سایت تک رمان مرجع دانلود رمان...برای دانلود دلنوشته تنهایی لیلا به قلم لیلا صفائی کلیک کنید. " با ما بهترین ها را تجربه کنید. "

taakroman.ir

​

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان