• رمان ققنوس آتش به قلم مونا ژانر تخیلی، مافیایی/جنایی، اجتماعی، عاشقانه کلیک کنید
  • رمان ترسناک.فانتزی.عاشقانه‌ مَسخِ لَطیف به قلم کوثر حمیدزاده کلیک کنید

کامل شده تنهایی لیلا | هدیه کاربر تک رمان

  • نویسنده موضوع هدیه بانو
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 29
  • بازدیدها 2K
  • Tagged users هیچ

ساعت تک رمان

وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

هدیه بانو

کاربر تک رمان
کاربر تک رمان
تاریخ ثبت‌نام
2020-07-05
نوشته‌ها
514
لایک‌ها
3,638
امتیازها
73
سن
20
کیف پول من
6,102
Points
783

آخرین ویرایش توسط مدیر:
امضا : هدیه بانو

هدیه بانو

کاربر تک رمان
کاربر تک رمان
تاریخ ثبت‌نام
2020-07-05
نوشته‌ها
514
لایک‌ها
3,638
امتیازها
73
سن
20
کیف پول من
6,102
Points
783
سلاااااام!
دلنوشته‌ی تنهایی لیلا یه قضیه‌ی جالبی داره؛ آقا من یه عمه دارم که جوون و خوشگل و عشقه- عزیزان! شوهرداره! - که کلی با هم صمیمی هستیم. یه روز یه دفتری رو از زیر خروارها وسایل بیرون کشید و به من نشون داد که حاوی دلنوشته‌هاش تو زمان نوجوانی و جوانی بوده، من هم دلنوشته‌ها رو خوندم و یه دل نه، صد دل عاشقشون شدم و تصمیم گرفتم که تو انجمن بذارمشون و خوشحالش کنم.
خوب بریم که داشته باشیم.
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
آخرین ویرایش توسط مدیر:
امضا : هدیه بانو

هدیه بانو

کاربر تک رمان
کاربر تک رمان
تاریخ ثبت‌نام
2020-07-05
نوشته‌ها
514
لایک‌ها
3,638
امتیازها
73
سن
20
کیف پول من
6,102
Points
783
پژواک...
صدا در من طنین به وجود آورد ساده و مبهم،
زوزه‌کشان گوشم را نوازش داد،
تو در من تراویدی...
طنین گام‌هایت را شنیدم؛
فریاد از شوق کشیدم،
به گوشت نرسید...
بی‌حس شدم؛
خشک و متروک.
باد وزید،
پژواک زنده شد،
آرامش به وجود آمد،
سکوت حکم‌فرما شد،
تو را حس کردم؛
آرام و بی‌صدا...
و با آهنگ خوش وزیدن...

(لیلاصفائی)
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
آخرین ویرایش توسط مدیر:
امضا : هدیه بانو

هدیه بانو

کاربر تک رمان
کاربر تک رمان
تاریخ ثبت‌نام
2020-07-05
نوشته‌ها
514
لایک‌ها
3,638
امتیازها
73
سن
20
کیف پول من
6,102
Points
783
کاش می‌توانستم این واژه چهارحرفی را در گورستان مهرهای باطله مدفون کنم
و در اعماق وجود بیابم تو را...
کاش می‌توانستم این چینی نشکن را در مانژ،
زیر پاهای اسبان پرقدرت،
برای همیشه خورد و نابود کنم،
کاش می‌توانستم؛
ولی افسوس...

(لیلاصفائی)
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
آخرین ویرایش توسط مدیر:
امضا : هدیه بانو

هدیه بانو

کاربر تک رمان
کاربر تک رمان
تاریخ ثبت‌نام
2020-07-05
نوشته‌ها
514
لایک‌ها
3,638
امتیازها
73
سن
20
کیف پول من
6,102
Points
783
معراج سبز...
در سبزترین خاطره پاییزی‌ام،
در ورای درک هستی،
با طنین گام‌های صامتت به راه افتادم.
تو بودی که بی‌گدار زنگار دل مرا، با تبسمی روشن زدودی.
انگار همین ن*زد*یک*ی‌ها بوی اقاقی سپید پیچیده است و من،
در دورترین معراج سبز، صدای خواهش‌ات را، هنگام عبور از روی پیچک تنهایی خواهم شنید.
اگر به انتهای صمیمیت حزن رسیدی؛
سلام مرا به گورهای فراموش شده در سال‌های سکوت برسان!

(لیلا صفائی)
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
آخرین ویرایش توسط مدیر:
امضا : هدیه بانو

هدیه بانو

کاربر تک رمان
کاربر تک رمان
تاریخ ثبت‌نام
2020-07-05
نوشته‌ها
514
لایک‌ها
3,638
امتیازها
73
سن
20
کیف پول من
6,102
Points
783
سکوت لحظه‌ها، ترنم ثانیه‌ها را؛
با تمام وجود حس خواهم کرد،
و پای آن کاج بلند، نقطه شروع احساسم را؛
با عطر یاس‌های سپید، در پاک‌ترین لحظه‌های بی‌شمار و در کوتاه‌ترین نقطه سایه سیال زمین، آمیختم.
اگر به شکوه صامت انتظار رسیدی،
و پیرترین حس وجودی‌ام را لمس کردی؛
به یاد قناری‌های عاشق باش و
به یاد شقایق‌های پریشان در انتظار روحی سبز،
در ژرفای این عصر خاموش...

(لیلاصفائی)
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
آخرین ویرایش توسط مدیر:
امضا : هدیه بانو

هدیه بانو

کاربر تک رمان
کاربر تک رمان
تاریخ ثبت‌نام
2020-07-05
نوشته‌ها
514
لایک‌ها
3,638
امتیازها
73
سن
20
کیف پول من
6,102
Points
783
فرصت!
فرصتی باقی نمانده...
باید رفت...
باید دل را به جاده سکوت سپرد و راهی شد؛
راهی شد تا انتهای هیچ...
تا مرز نیستی...
تا ورطه سقوط...
و
غرق باید شد، در انبوه سوال‌های بی‌جواب؛ سوال‌هایی که غرق ابهامند!
من از نهایت اوج آماده‌ام،
از نهایت تاریکی...
از تراکم اشباح...
شکست همسفرم شد،
در راهروی باریک خیال...
فرصتی نیست...
باید قدم‌ها را شمرد و
اعداد را به خاطر سپرد؛
شاید دیگر خاطره‌ای نباشد!

(لیلاصفائی)
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
آخرین ویرایش توسط مدیر:
امضا : هدیه بانو

هدیه بانو

کاربر تک رمان
کاربر تک رمان
تاریخ ثبت‌نام
2020-07-05
نوشته‌ها
514
لایک‌ها
3,638
امتیازها
73
سن
20
کیف پول من
6,102
Points
783
باز خواهم نامید تو را...
اندوه غمت را جز دردی تازه و بی‌امان درشکستی دوباره،
باز خواهم نامید؛ تولدی دیگر...
صدای بی‌کسی‌ات را از میان میله‌های بی‌عبور، در میان تاریکی محض باز خواهم نامید؛
تعبیدی از روی یاس...
شکستن غرورت را، آوای پر دردت را، ناله بی‌امانت را، و سردی دیدگانت را...
باز خواهم نامید؛ خروش بی‌صدا...
شکوه قامتت را، گام‌های پرطنینت را، نفس‌های عمیقت را و آن کلام واپسینت را،
باز خواهم نامید؛ وداع با غروب...

(لیلاصفائی)
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
آخرین ویرایش توسط مدیر:
امضا : هدیه بانو

هدیه بانو

کاربر تک رمان
کاربر تک رمان
تاریخ ثبت‌نام
2020-07-05
نوشته‌ها
514
لایک‌ها
3,638
امتیازها
73
سن
20
کیف پول من
6,102
Points
783
فریاد مبهم عشق...
در سکوت مبهم خویش سرگشته و حیرانم! سکوت تنهایی من!
آهنگ بی‌صدایت را شنیدم،
اما حس نکردم!
تو، بی‌صدا از مقابلم خرامان گذشتی؛
بسان نسیمی آرام و مواج...
فریاد را در س*ی*نه حبس کردم،
قلبم آهنگ تپیدن را فراموش کرد،
ناامیدانه به سوی آسمان خیال نگاه کردم.
باران محبت شروع به باریدن کرد.
تو را لبریز از عشق دیدم،
لبریز از نگاه،
لبریز از شوق...
به سویت شتافتم،
اکسیر احساس بر فضا حاکم شد.
تاریکی را در سیاه‌چال تنهایی دفن کردم.
تشعشعاتی مملوس صورتم را نوازش کرد؛ همراه با گرمی و حرارت،
و جوششی دوباره،
با آهنگ آرام تپیدن و
التهاب رگ ها...
صبح روشن پدید آمد،
در ورای درک هستی،
و
حسی بزرگ با فریاد مبهم عشق...

(لیلاصفائی)
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
آخرین ویرایش توسط مدیر:
امضا : هدیه بانو

هدیه بانو

کاربر تک رمان
کاربر تک رمان
تاریخ ثبت‌نام
2020-07-05
نوشته‌ها
514
لایک‌ها
3,638
امتیازها
73
سن
20
کیف پول من
6,102
Points
783
سکوت...
دستان پر از احساسم را،
با عطر شکوفه‌های گیلاس،
به سویت دراز می‌کنم...
شاید بیایی و درک کنی حس درونی‌ام را...
و تو...
آرام از مقابل می‌گذری و اما،
سکوت...
نگاه سرشار از عشقم را به دیدگانت می‌دوزم؛
شاید حس کنی شراره آتشینم را...
و تو،
اما سکوت...
صدای رعد مهیب و پرواز یک‌باره پرندگان،
سکوت را در هم می‌شکند و من،
هم‌گام با ر*ق*ص باران، با سر دادن آوای خوشبختی،
در حسرت درک احساسم هستم،
شاید بشنوی آوای دلنشینم را...
و تو،
باز هم سکوت...
سکوت!
سکوت!
ای ردپای گمشده در کویر غم.
ای تنهاترین تکیه‌گاه هجی کلمات،
و سکوت؛
ای آوای همیشه خفته در گلو!

(لیلا صفائی)
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
آخرین ویرایش توسط مدیر:
امضا : هدیه بانو
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
بالا