• رمان ققنوس آتش به قلم مونا ژانر تخیلی، مافیایی/جنایی، اجتماعی، عاشقانه کلیک کنید
  • رمان ترسناک.فانتزی.عاشقانه‌ مَسخِ لَطیف به قلم کوثر حمیدزاده کلیک کنید

شعر مجموعه اشعار ماهی| مهدیه بحرینی کاربر انجمن تک رمان

  • نویسنده موضوع rebecca
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 13
  • بازدیدها 529
  • Tagged users هیچ

ساعت تک رمان

rebecca

کاربر تک رمان
کاربر تک رمان
تاریخ ثبت‌نام
2020-08-22
نوشته‌ها
117
لایک‌ها
531
امتیازها
63
سن
21
محل سکونت
قبرستون=)
کیف پول من
100
Points
0
نام مجموعه:
ماهی ( اسم مستعار شاعر)
به قلم:
مهدیه بحرینی
مقدمه:
ای ماهتاب نازنین
بر من بتابان روی خود
من در زمین گم می شوم

بی ماهتاب روی تو:)
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

rebecca

کاربر تک رمان
کاربر تک رمان
تاریخ ثبت‌نام
2020-08-22
نوشته‌ها
117
لایک‌ها
531
امتیازها
63
سن
21
محل سکونت
قبرستون=)
کیف پول من
100
Points
0
تا به یک ثانیه ی بیشترت با یاران شاد شوی
زود یلدا آمد
چشم عالم همه دنبال همین بودن هاست
شب یلدا زیباست
من به دنبال دقایق به تو عاشق شده ام
شعف من بهر دقایق باشد
که به شب وصل شده تا که بدارم من دوست،
همه ات را ای دوست
ترس من از بر شب های دگر می باشد
که به کوتاهی عمر یک گل
دوستی هم کوتاست!
نه، این باور من نیست
من به تو می نگرم، وای به من!
هر شب من یلداست...
هر شب من پر حافظ، پر از خواجوی و مولاناست!
فال من خوب شود وقتی که، من به تو می نگرم
شب یلدا با یار
شب یلدا بیدار
شب من لیک پر از دوری از این همه ی آدم هاست
من به تو می نگرم، بعد تو یلدا کوتاست
به گمانم که شب یلدا هم
شادی اش بهر تمنای نگارش باشد
دل او وصل به یارش باشد
دل من پر بکشد سوی تو و سوی دگر هیچ نگاهم نرود
تو مرا می بینی
من تو را می بینم
من به تنهایی یلدای بدون تو، ایمان دارم
گر نباشی همه ام محو شود در طوفان
گر که باشی چه نیاز است به آتش، ای جان؟!

تو که یلدای منی باش که من هم باشم..:)
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

rebecca

کاربر تک رمان
کاربر تک رمان
تاریخ ثبت‌نام
2020-08-22
نوشته‌ها
117
لایک‌ها
531
امتیازها
63
سن
21
محل سکونت
قبرستون=)
کیف پول من
100
Points
0
ای همه تار و پود من
عشق تو در وجود من
سرو گل اندام شگفت
ای تو که درمان منی
ای تو که باران دو چشمان منی

در دل من خوش بروی..!
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

rebecca

کاربر تک رمان
کاربر تک رمان
تاریخ ثبت‌نام
2020-08-22
نوشته‌ها
117
لایک‌ها
531
امتیازها
63
سن
21
محل سکونت
قبرستون=)
کیف پول من
100
Points
0

بهر صدای تو تمنای دلم دیدنی است
بهر نگاه تو تقلای دلم دیدنی است
ای تو که هر روز به من پشت کنی؟
رسم نمک پاشی بر زخم دلم را بلدی!
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

rebecca

کاربر تک رمان
کاربر تک رمان
تاریخ ثبت‌نام
2020-08-22
نوشته‌ها
117
لایک‌ها
531
امتیازها
63
سن
21
محل سکونت
قبرستون=)
کیف پول من
100
Points
0

اقرار کن به عشق
دردیست گفتنی
شاید شنیدنی
یا لمس کردنیست
من درد عشق را
دیدم و گفته‌ام
آنرا شنیده‌ام
آوای درد را
در گوش قلب تو
بارها سروده ام
دردیست در دلم
دردیست ماندنی..!
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

rebecca

کاربر تک رمان
کاربر تک رمان
تاریخ ثبت‌نام
2020-08-22
نوشته‌ها
117
لایک‌ها
531
امتیازها
63
سن
21
محل سکونت
قبرستون=)
کیف پول من
100
Points
0
دود در چشمان است
تو در آن سوی همان برج بلند
که از این زاویه چون خورشیدی
پشت ابری از مه پنهان است
بشناسی همه را در این شهر
شهر ما گمشده است
لیک من ماندم و تو، تنهاییم
شهر ما نا پیداست
مردم از شهر فراری
من و تو عاشق این شهر و دیاریم
بمانیم؟ نمانیم؟ چه کنیم ما در این شهر؟
شهر متروک و مخوف است ولی
سایه ام هست، سایه ات هست
ترس، تاریکی را می بلعد
مانده‌ایم، من و تو و تنهایی
شهر شلوغ است انگار
کوشش مردم را می شنوم
بازگشت آنها، ترس را می بلعد
تو همان ماهی قرمز که ز دست صیاد
گاه از حوض روی تا دریا
گاه دریاست ز دستت بی تاب
با تو ام ای مهتاب
تو همان ماه بلندی که به دستم نرسی
که به تو من نرسم
تو همان میوه ی ممنوعه ی آدم هستی
نتوانم ز تو من دل بکنم
نتوانم ز تو من چشم بپوشم، هرگز!
با تو ام ماه دلم
با تو ام،ای روشنی بخش شبم
با تو ام آرامش شب های تار
ای نوازنده ی نت های دلم
تو تمام منی و من کامل
بشوم با تو که رویای منی
نشود بی تو سر کرد
نشود بی تو خوش بود
بی تو که فکرت هم
باعث کوبش قلبم باشد
اصلا تو بگو، میشود بی لبخند،
زندگی را چرخاند؟
خنده ات چرخ دلم را چرخاند
خنده ات شادی را یادم داد
می شود باز بخندی و بخندی
و بخندی همه اش؟
تا نفس های منم کند نباشد!باشد؟
اگر این قول شکستی
اگر این عهد نبستی
نفسم بند شود شیرینم
من ز سودای تو چون مجنونم
و توچون لیلی هی جام دلم را نشکن
بیستون هیچ خدایت هم اگر مانع شد
تو فقط سهم منی، باشد؟ از من نگذر
دست تو قسمت دستم شد و باید بشود
فکر تو قسمت ذهنم شد و باید بشود
عشق تو قسمت قلبم شد و باید بشود
تو که باران نگاهم ز فراق تو بود
توکه هربار، این در بزنی برهم بعدش بروی
اینجا، ز پشت پنجره من خنده ی تو را
می‌بینم و هرگز دل من از تو نگذرد...
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

rebecca

کاربر تک رمان
کاربر تک رمان
تاریخ ثبت‌نام
2020-08-22
نوشته‌ها
117
لایک‌ها
531
امتیازها
63
سن
21
محل سکونت
قبرستون=)
کیف پول من
100
Points
0
از گریه لبریزم
از غمت سرشارم
دوست دارم که بدانی اما
تو نمی دانی دوستت دارم
تو نمی دانی و من بیمارم
تو نمیدانی، شب بیدارم
تو نمی دانی و من دلگیرم
تو نمی دانی اما هر شبف
من ز غم می میرم...
دوست دارم که بیای و بمانی، نروی
این خیالم باقیست
تا بیایی، نروی
تا بمانی، نروی
گر بیایی و بمانی چه شود این دل من!
دل دیوانه ی من
دل بیچاره ی من
دل غمخواره ی من...
این دل تنگ مرا
می توانی که تو شادش بکنی!
و خدا گفت به من: یاد من با دل هاست!
نیست روزی که توان گفت؛ دل من تنهاست
شاید این استثناست
چون که حالا، اینجا
دل من با یادت
شود آرام، دلارام دلم!
تو بیا غرق تمناست دلم
تو بیا بانی احساس دلم
تو بیا سفره ی دل باز کنم
دل من با دل تو؛ دل تو با دل من..!
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

rebecca

کاربر تک رمان
کاربر تک رمان
تاریخ ثبت‌نام
2020-08-22
نوشته‌ها
117
لایک‌ها
531
امتیازها
63
سن
21
محل سکونت
قبرستون=)
کیف پول من
100
Points
0
می شنوی صدای من؟
در به درم برای تو!
درد عمیق دل من
جامه درم برای تو
توطعه ی نگاه تو
تیر زند به دیده ام
دل ز دلم ستانده ای
سر ببرم برای تو؟
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

rebecca

کاربر تک رمان
کاربر تک رمان
تاریخ ثبت‌نام
2020-08-22
نوشته‌ها
117
لایک‌ها
531
امتیازها
63
سن
21
محل سکونت
قبرستون=)
کیف پول من
100
Points
0
شب همینجاست، به ما نزدیک است
درد اینجاست، شبم تاریک است
بی تو ای ماه دلم بی نور است
پر ز ترک های عمیق و دل من رنجور است
من به چشمان خودم می بینم
شهر بی یار چقدر تاریک است
ماه بی خورشیدش می میرد
من بدون تو در این شهر چه باید بکنم؟
گر نباشی نفسم می گیرد
لحظه ها دلگیر است
ثانیه در پی هم می گذرد
هر شبم یک سال است
روزهایم یک قرن
ماه هایم همچون ماه شب اول ماه نیمه و نصف
خنده بی جان شده و حال من از قبل غم انگیز تر است
من نگفتم که ترحم بکنی بر حالم
یا که باز آیی و گویی که تویی در جانم
من به گردی زمین خویش ایمان دارم
اندکی دیگر من
همچو تو خوشحالم
دم به دم می خندم
دست در دست کسی می روم اندر ساحل
به تو من می نگرم
تو که از دور به من خیره شدی
وضعت از حال غم انگیز تر است
با خودت می گویی:
"آه، ای کاش که من دل نشکانده بودم"
دل شکاندن پر از تاوان و ورنجاندن
پر از حسرت شب ها و نبودن هاست
ندیدن ها
نخنداندن ها

و پشیمانی رنجاندن ها
نشکانید دلی را به خدا...
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

rebecca

کاربر تک رمان
کاربر تک رمان
تاریخ ثبت‌نام
2020-08-22
نوشته‌ها
117
لایک‌ها
531
امتیازها
63
سن
21
محل سکونت
قبرستون=)
کیف پول من
100
Points
0

به دیگر سرا ننگرم تا که هست

همی این وطن پر ز دریا دلان

همی پاره ای ترس در قلبشان

نباشد، نهان نیست از کردگار

پر از شیرمردان، زنان همچو ببر

پر از کودکانی به سان پلنگ

چو دشمن بیاید همه هوش دار

به صوت تفنگش همه گوش دار

چو آرش همی بر دماوند رو

به یزدان همی قلب خود گرم دار
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
بالا