• رمان ققنوس آتش به قلم مونا ژانر تخیلی، مافیایی/جنایی، اجتماعی، عاشقانه کلیک کنید
  • رمان ترسناک.فانتزی.عاشقانه‌ مَسخِ لَطیف به قلم کوثر حمیدزاده کلیک کنید

ترجمه رمان یک میلیون دانه های برفی کوچــــک | AlmaBerryς੭ کاربر انجمن تک رمان

  • نویسنده موضوع MAHDIS
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 3
  • بازدیدها 351
  • Tagged users هیچ

ساعت تک رمان

وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

MAHDIS

نویسنده انجمن + مدیر ارشد بازنشسته
نویسنده انجمن
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
2020-07-26
نوشته‌ها
7,835
لایک‌ها
16,737
امتیازها
163
سن
23
محل سکونت
Mystic Falls
وب سایت
taakroman.ir
کیف پول من
718
Points
0
نام رمان : یک میلیون دانه های برفی کوچــــک | A Million Little Snowflakes
نام نویسنده : Logan Byrne
نام مترجم : Mahdis.R1001
ژانر : رمنــــــس , اجتماعــــــی

116.gif
116.gif
116.gif



این رمان یک اثر داستانیه و ساخته ی ذهن نویسنده است. هر شباهتی از شخصیت ها با افراد واقعی , زنده یا مرده , کاملا تصادفی ست.

هیچ بخشی از این کتاب به هر شکلی و یا به وسیله الکترونیکی یا مکانیکی
از جمله سیستم های ذخیره و بازیابی اطلاعات ، بدون مجوز کتبی از نویسنده قابل بازتولید نیست.

116.gif
116.gif
116.gif


خلاصه رمان :

الیور هورست همیشه غیر طبیعی بود.
نمراتش وحشتناک است ، بهترین دوستش به تازگی به یوتا عزیمت کرده است ، و او افسرده است. والدین بیش از حد مذهبی او کمکی نمی کنند ، به ویژه که آنها همه جنبه های زندگی او را کنترل می کنند. یک جمله احمقانه که می گوید ، ناامید می شود ، الیور در یك بخش روانشناختی نوجوان فرو می رود ، جایی كه افسردگی و ترس های او حتی بیشتر از واقعیت می شود.

هنگامی که الیور با اسکی ، لسی واترز , دختر سرسختی را ملاقات می کند ، فکرش را هم نمیکرد که زندگیش بهتر شود ، تا اینکه تبدیل به پرتوی آفتابی شد ، که در ابریترین و نا امیدانه ترین روز های زندگی اش یاری رسانش شده است.
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

امضا : MAHDIS

.SARISA.

مدیریت کل سایت بازنشسته
کاربر ویژه تک رمان
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
2020-01-15
نوشته‌ها
1,239
لایک‌ها
25,285
امتیازها
138
سن
23
کیف پول من
83
Points
0
photo_2020-01-21_22-59-43j-1.jpg
مترجم گرامی قبل از تایپ ترجمه خود قوانین زیر را به دقت مطالعه فرمایید:


موفق باشید قلمتان مانا?
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
امضا : .SARISA.

MAHDIS

نویسنده انجمن + مدیر ارشد بازنشسته
نویسنده انجمن
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
2020-07-26
نوشته‌ها
7,835
لایک‌ها
16,737
امتیازها
163
سن
23
محل سکونت
Mystic Falls
وب سایت
taakroman.ir
کیف پول من
718
Points
0
فصل اول
پارت 1


من همیشه از غیر طبیعی بودن خودم ناراضی بودم.
وقتی مردم میفهمن که افسرده ای , این ایده ی کلیشه ای میاد به ذهنشون که یه گوشه نشستی و داری با یه آهنگ غمگین گریه می کنی ,
درحالی که خط چشمت , مثل گیلینر همونطور که مردم صداش میزنن , جوری روی صورتت ریخته که قیافت شبیه هیولای فیلمای ترسناک شده .
مسخره بود ولی این همون چیزی بود که جامعه ما درونمون ایجاد کرد.
من فکر می کنم همیشه اینطور نبودم.احتمال میدم سال گذشته که بهترین دوستم رندال به یوتا نقل مکان کرد رسما این عنوان رو گرفتم.
نتایج آزمون سات م با نمره ای پایین تر از اونچه که یه حلزون میتونست بیاره , اومد.
و ده پوند از وزنم رو همونقدر که لاغر بودم هم بخاطر نخوردن غذا از دست داده بودم , فقط به این فکر می کنم که زندگیم چقد زود بی ارزش شده بود.
مادرم , جودیت , یه مسیحی فداکار که در عرض دو ثانیه بهتون می گه چرا به عیسی مسیح احتیاج دارید و زندگی شما چقدر با اون بهتره ;
زندگی من رو به جهنم زنده تبدیل کرد. همیشه فکر می کردم که یکم مضحکه یه مسیحی فداکار زندگی من رو به یه جهنم زنده تبدیل کنه ،
اما این اتفاق تو تک تک روزای انفرادیه زندگیم افتاد. من هرگز خودمو با هرچیزی در زمینه دین درگیر نکردم.
من نمی گم که به خدا اعتقاد ندارم یا یه شیطان پرست دیوونه ای بودم که تو انبار شرابمون میشست و سوابق قدیمیو مرور می کرد,
اما هرگز به اندازه ی خانوادم شور و اشتیاق نداشتم.
پدرم , روبرت , و خواهرم , تریسی , هردو مثل مادرم زمانیکه وارد دین شد دیوونه بودن ,
و زمانایی که با هم بودیم به خصوص در سفرهای اتومبیل رانی تابستانه , صرف خواندن خواندن آیات کتاب مقدس
برای بت پرستایی می کردیم که با ماشین های پرتحرکشون سفر می کردیم.
اونا حتی یه بازی ای رو اختراع کردن که هروقت سر خیابون یا خارج خیابون یه شی رو دیدن اعلام کنن و
بگن کدوم آیه از کتاب مقدس رو به یادشون میاره...! آره , به همین دلیل زندگیم جهنم زنده بود...
تصور می کنم هرگز تا همین پارسال هم متوجه ی نارضایتی از زندگیم نشده بودم.
من بچه نسبتاً خوشبختی بودم ، هرگز تو دردسر نیوفتادم و نمرات بسیار چشمگیری تو مدرسه کسب کردم.
من دوستانی داشتم ، اما می تونید از خیلی از مردم بپرسید که آیا اونها منو می شناسن ، و اونا فکر می کن که اسم من رو از خودتون در آوردین...!
-"الیور جونا هورست ، کیه ؟"
-"الیور هورست؟ اون یه بازیگره یا چی؟ "
____________________________
پ.ن :

گیلینر (Guyliner) : خواننده ی راک معروف به خط چشم چشمی پررنگ و ناخون سیاه.

آزمون سات (SAT) : هدف از برگزاری آزمون سات که مخفف Scholastic Aptitude Test است درواقع مدرک تعیین و تشخیص استعداد تحصیلی است؛ یعنی با این مدرک، می‌توان به سطح اطلاعات آکادمیک عمومی داوطلب شرکت در مقطع کارشناسی دانشگاه‌ها و مؤسسات آموزش عالی به‌عنوان یک داوطلب بین‌المللی پی برد. اگرچه شاید ازنظر بعضی‌ها، معیار خوبی نباشد.
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
آخرین ویرایش:
امضا : MAHDIS

MAHDIS

نویسنده انجمن + مدیر ارشد بازنشسته
نویسنده انجمن
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
2020-07-26
نوشته‌ها
7,835
لایک‌ها
16,737
امتیازها
163
سن
23
محل سکونت
Mystic Falls
وب سایت
taakroman.ir
کیف پول من
718
Points
0
پارت 2

آره ... متاسفانه وقتی اسممو میشنیدن همچین جواب هایی به ذهنشون میرسید.
اسمم هرگز برده نمیشد , انگار که من وُلدِمورت بودم.
یبار اواسط سال تحصیلیم ; معلممون مجبور شد دوبار لیست حضور غیابو چک کنه چون بر این باور بود که من
دانش آموز جدیدیم که تازه به این مدرسه منتقل شدم.
یعنی یه روح بیشتر از من مورد توجه بود!
رندال , دوستم , برای کار پدرش خیلی یهویی به یوتا رفت و
فقط سه روز بعد از اینکه قضیه رو متوجه شد، حرکت کرد.
فقط یبار تونستم ببینمش که برای خدافظی اومدو از قبلشم بهم خبر نداد.
اینطور بود که اومد پیشم و یکم بازی ویدئویی کردیم و بهم گفت متاسفانه فردا قصد نقل مکان داره ;
همش همین بود.
من با دهن باز جلو در خشکم زد درحالیکه دسته ی کنترل بازیم لای انگشتای بی حسم مونده بود.
قلبم با فکر اینکه باید سال ارشدو فقط با دوستای سلفم بگذرونم لرزید.
حتی اگه بخوام خوش بینانه هم بگم اکیپ های تو مدرسه کسی تو گروهشونه رو بازنده به حساب نمیارن , من هرگز حتی اونارو گوشه ی میزمونم نمیبینم .
پس درواقع همش تنهام.
ضربه ی ماخواسته ی بعدیو از نمره ی ساتم گرفتم.
نمره ی رقت انگیزم به وضوح از ورقه ی سفید نتایج چکه میکرد.
هرکی که کارنامم دستش میومد میتونست بفهمه یه شخص بازنده ای به اسم الیور حتی صلاحیت اینو نداره به کالج بره!
درعوض محکوم به زندگی شکست آمیزی و ناکامی شد که به سبب درس نخوندن و تلمبار شدنشون بود.

________________________

پ.ن :

وُلدِمورت : نام شخصیت پلید فیلم هری پاتر است.
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
آخرین ویرایش:
امضا : MAHDIS
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
بالا