دهر خم | نسا رحمتی کاربر انجمن تک رمان

[Aseman♡]

نام دلنوشته: دهر خم
نویسنده: نسا رحمتی
ژانر: تراژدی، اجتماع

گاهی؛
باید گریست به حالی که نمی‌شود توصیف‌ش کرد.
گاهی؛
مجبوری به خندیدن برای حالی که غیر قابل توصیف است.

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[Aseman♡]

با پایِ پیاده روی سنگ‌فرش‌های خیابان را،
متر می‌کنم.
غرقم در روزهایی که نمی‌دانم اسمش را خوب بگذارم یا بد؟!
حالم را...
به هیچ چیزی نمی‌توانم تشبیه کنم،
اِلا خودم... ​

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[Aseman♡]

برف ببارد یا هوا آفتابی باشد چه فرقی دارد؟
من باران را می‌خواهم.
یار همیشه همراهم
دلم تنگ باریدن با اوست.
شروع می‌کند به اشک ریختن،
به پیشواز گونه‌های خیسم...! ​

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[Aseman♡]

این پاها دیگر توان قدم برداشتن را ندارد.
این جاده‌ی روبه رو، قرار بود مسیر رویاهایم باشد؛
مسیر حسرت‌هایم شده است. ​

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[Aseman♡]

پرخاشگر شده بودم
بی حوصله و عصبی!
بی‌طاقت و عجول.
همه صبوری‌هایم به سر آمده بود.
دلم هر لحظه آشوب بود.
بی‌خوابی و تنش
چشم‌های خسته‌ای که نای باز ماندن نداشتن
بی حال و کسل
دردمند و زجرآور
پر از ترس و وحشت
پر از تنهایی و ناامیدی
پر از خلأ...

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[Aseman♡]

عازم سفرم!
سفری دور، به راهی نزدیک.
دور از همه، نزدیک به‌ خودم‌!

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان