- تاریخ ثبتنام
- 2019-11-30
- نوشتهها
- 2,708
- لایکها
- 15,715
- امتیازها
- 114
- محل سکونت
- میان یه عالمه رویا
- کیف پول من
- 675
- Points
- 10
چه وسواسی داری
روحیه ی حساسی داری
ساعت چهار و نیم صبحه
دوباره پا گوشی باز بیداری
بس کن دیگه خفم کردی
اه پر شدش اون جا سیگاری
بگو هر رازی داری
اعصاب لجبازی داری
بزن که خوب میرقصم
من با هر سازی داری
صورت معصوم و نازی داری
رفتی و همه
موجای منفیت موند تو این چهار دیواری
رفتنت چشامو تر نکرد
برو برنگرد
دور من نگرد
چه شبایی که تا صبح این دل وامونده
بدون تو با
غصه سر نکرد
برو برنگرد
رفتنت چشامو تر نکرد
برو برنگرد
دور من نگرد
چه شبایی که تا صبح این دل وامونده
بدون تو
با غصه سر نکرد
دیگه برنگرد
نگرانی
از حالم میپرسی
چی توقع داری
الان باید بگم عالی
مثل خون بودی زیر پوستم
این اواخر نداشتی دیگه دوستم
زیاد شده بود توقعات
خود بزرگ بینی و توهمات
برو دیگه نشه ادعات که اصلا
ندارم بهت اعتماد یه درصد
بی تو صد بود و با تو رسید به صفر
من همه اعتماد به نفسم هه
داداهای بلند میزدی
پشتم حرف آدمای دورم میزدی
همیشه واست صدمو میزاشتم
و تازه آخرش دورم میزدی
این کارا رو کردی حرسم دراد
گوش میدی یا تلخه قصم برات
پای منو همه جا کشوندی
مهم نبود آبرو و اسمم برات
رومون تو روی هم باز وا شد
خودتو نزن به خواب پاشو
من با وجدانم یر به یر
ولی تو میبینی کارماشو
رفتنت چشامو تر نکرد
برو برنگرد
دور من نگرد
چه شبایی که تا صبح این دل وامونده
بدون تو
با غصه سر نکرد
برو برنگرد
رفتنت چشامو تر نکرد
برو برنگرد
دور من نگرد
چه شبایی که تا صبح این دل وامونده
بدون تو
با غصه سر نکرد
دیگه برنگرد
برو دیگه دست بردار
منو دست ننداز
هر کی بره سوی خود
من و تو مال هم نیستیم از فردا
تو چی میدونی از دردام
از غم هام
یه آدم بی منطقی که سر در نمیاره از حرفام
رفتنت چشامو تر نکرد
برو برنگرد
چه شبایی که تا صبح این دل وامونده
بدون تو با غصه سر نکرد
برو برنگرد
رفتنت چشامو تر نکرد
برو برنگرد
دور من نگرد
چه شبایی که تا صبح این دل وامونده
بدون تو با غصه سر نکرد
دیگه برنگرد
انجمن رمان نویسی
روحیه ی حساسی داری
ساعت چهار و نیم صبحه
دوباره پا گوشی باز بیداری
بس کن دیگه خفم کردی
اه پر شدش اون جا سیگاری
بگو هر رازی داری
اعصاب لجبازی داری
بزن که خوب میرقصم
من با هر سازی داری
صورت معصوم و نازی داری
رفتی و همه
موجای منفیت موند تو این چهار دیواری
رفتنت چشامو تر نکرد
برو برنگرد
دور من نگرد
چه شبایی که تا صبح این دل وامونده
بدون تو با
غصه سر نکرد
برو برنگرد
رفتنت چشامو تر نکرد
برو برنگرد
دور من نگرد
چه شبایی که تا صبح این دل وامونده
بدون تو
با غصه سر نکرد
دیگه برنگرد
نگرانی
از حالم میپرسی
چی توقع داری
الان باید بگم عالی
مثل خون بودی زیر پوستم
این اواخر نداشتی دیگه دوستم
زیاد شده بود توقعات
خود بزرگ بینی و توهمات
برو دیگه نشه ادعات که اصلا
ندارم بهت اعتماد یه درصد
بی تو صد بود و با تو رسید به صفر
من همه اعتماد به نفسم هه
داداهای بلند میزدی
پشتم حرف آدمای دورم میزدی
همیشه واست صدمو میزاشتم
و تازه آخرش دورم میزدی
این کارا رو کردی حرسم دراد
گوش میدی یا تلخه قصم برات
پای منو همه جا کشوندی
مهم نبود آبرو و اسمم برات
رومون تو روی هم باز وا شد
خودتو نزن به خواب پاشو
من با وجدانم یر به یر
ولی تو میبینی کارماشو
رفتنت چشامو تر نکرد
برو برنگرد
دور من نگرد
چه شبایی که تا صبح این دل وامونده
بدون تو
با غصه سر نکرد
برو برنگرد
رفتنت چشامو تر نکرد
برو برنگرد
دور من نگرد
چه شبایی که تا صبح این دل وامونده
بدون تو
با غصه سر نکرد
دیگه برنگرد
برو دیگه دست بردار
منو دست ننداز
هر کی بره سوی خود
من و تو مال هم نیستیم از فردا
تو چی میدونی از دردام
از غم هام
یه آدم بی منطقی که سر در نمیاره از حرفام
رفتنت چشامو تر نکرد
برو برنگرد
چه شبایی که تا صبح این دل وامونده
بدون تو با غصه سر نکرد
برو برنگرد
رفتنت چشامو تر نکرد
برو برنگرد
دور من نگرد
چه شبایی که تا صبح این دل وامونده
بدون تو با غصه سر نکرد
دیگه برنگرد
انجمن رمان نویسی