• رمان ققنوس آتش به قلم مونا ژانر تخیلی، مافیایی/جنایی، اجتماعی، عاشقانه کلیک کنید
  • رمان ترسناک.فانتزی.عاشقانه‌ مَسخِ لَطیف به قلم کوثر حمیدزاده کلیک کنید

اشعار مارگارت اتوود

  • نویسنده موضوع .SARISA.
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 5
  • بازدیدها 424
  • Tagged users هیچ

ساعت تک رمان

.SARISA.

مدیریت کل سایت بازنشسته
کاربر ویژه تک رمان
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
2020-01-15
نوشته‌ها
1,239
لایک‌ها
25,285
امتیازها
138
سن
23
کیف پول من
83
Points
0
Margaret-Atwood.jpg

مارگارت اتوود
ـــ اشعار تکراری ارسال نکنید ـــ
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

امضا : .SARISA.

.SARISA.

مدیریت کل سایت بازنشسته
کاربر ویژه تک رمان
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
2020-01-15
نوشته‌ها
1,239
لایک‌ها
25,285
امتیازها
138
سن
23
کیف پول من
83
Points
0

ادعای بی تفاوتی

ادعای بی تفاوتی سخت است
آن هم
نسبت به کسی که
زیباترین حس دنیا را
با او تجربه کردی

 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
امضا : .SARISA.

.SARISA.

مدیریت کل سایت بازنشسته
کاربر ویژه تک رمان
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
2020-01-15
نوشته‌ها
1,239
لایک‌ها
25,285
امتیازها
138
سن
23
کیف پول من
83
Points
0

دوست داشتن فرق می کند

نمی توانی به کسی بگویی
از دوست داشتن یک نفر خودداری کند
دوست داشتن
با چیزهای دیگر
خیلی فرق می کند

 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
امضا : .SARISA.

.SARISA.

مدیریت کل سایت بازنشسته
کاربر ویژه تک رمان
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
2020-01-15
نوشته‌ها
1,239
لایک‌ها
25,285
امتیازها
138
سن
23
کیف پول من
83
Points
0

می‌خواهم در خواب تماشایت کنم

می‌خواهم در خواب تماشایت کنم
می‌دانم که شاید هرگز اتفاق نیافتد
می‌خواهم تماشایت کنم در خواب
بخوابم با تو
تا به درون خوابت درآیم
چنان موج روان تیره‌‌ای
که بالای سرم می‌لغزد
و با تو قدم بزنم
از میان جنگل روشن مواج برگ‌های آبی و سبز
همراه خورشیدی خیس و سه ماه
به سوی غاری که باید در آن هبوط کنی
تا موحش‌ترین هراس‌هایت
می‌خواهم آن شاخه‌ی نقره‌ای را ببخشم به تو
آن گل سفید کوچک را
کلمه‌ای که تو را حفظ می‌کند
از حزنی که در مرکز رویاهایت زندگی می‌کند
می‌خواهم تعقیبت کنم
تا بالای پلکان و دوباره
قایقی شوم که که محتاطانه تو را به عقب بر می‌گرداند
شعله‌ای در جام‌های دو دست
تا آن‌جا که تنت آرمیده است
کنار من
و تو به آن وارد می‌شوی
به آسانی دمی که برمی‌آوری
می‌خواهم هوا باشم
هوایی که در آن سکنی می‌کنی
برای لحظه‌ای حتی
می‌خواهم همان‌قدر قابل چشم‌پوشی و
همان‌قدر ضروری باشم

 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
امضا : .SARISA.

.SARISA.

مدیریت کل سایت بازنشسته
کاربر ویژه تک رمان
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
2020-01-15
نوشته‌ها
1,239
لایک‌ها
25,285
امتیازها
138
سن
23
کیف پول من
83
Points
0
شبانه

چیزی نیست که از آن بترسی
تنها باد است
که به سمت شرق وزیدن گرفته است
تنها پدر تست، تندر
مادر تست، باران

در این دیار آب
با ماه به رنگ بژ، نم کشیده همچون قارچ
با آوارهای غرق شده و پرندگانی دراز
که همانجا شنا می کنند که خزه می روید
در تمام اطراف درختان
و سایه تو سایه تو نیست
که انعکاس تست،

والدین واقعی اَت ناپدید می شوند
آنگاه که پرده به روی در می افتد.
ما دیگرانیم،
دیگرانی برآمده از زیر دریاچه
که خاموش در کنار تختت می ایستیم
با سرهایی پر از تاریکی.
ما آمده ایم روی تو را بپوشانیم
با پشمی سرخگون،
با اشکهایمان و نجواهای دورمان.

تو در آ*غ*و*ش باران تکان می خوری،
در کشتی سرد خوابت،
آنگاه که ما در انتظاریم،
پدر و مادر شبانه ات،
با دست هایی سرد و چراغ هایی بیجان.
می دانیم، ما تنها
سایه هایی در نوسانیم
از نور یک شمع که طنینمان را
بیست سال بعد باز خواهی شنید.

 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
امضا : .SARISA.

.SARISA.

مدیریت کل سایت بازنشسته
کاربر ویژه تک رمان
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
2020-01-15
نوشته‌ها
1,239
لایک‌ها
25,285
امتیازها
138
سن
23
کیف پول من
83
Points
0
هجی‌کردن

دخترکم کف اتاق بازی می‌کند
با حروف پلاستیکی
قرمز،
آبی،
زردِ سیر.
می‌آموزد چگونه هجی‌کردن را؛
هجی‌می‌کند
چگونه جادو‌کردن را.
در شگفتم که چند زن
دختران خود را انکار‌کردند
در اتاقها حبس‌شان کردند،
پرده‌ها را کشیدند
تا بتوانند کلمات را در رگ‌رگ‌شان تزریق کنند.
کودک شعر نیست،
شعر کودک نیست.
بی‌هیچ اما و اگری.
به قصه باز‌می‌گردم،
قصه‌ی زنی که در چنگ جنگ افتاد،
در حال زایمان،
با رانهای بسته شده به دست دشمن
تا نتواند فارغ شود.
زن اجدادی‌اش:
جادوگری مشتعل،
دهانش فروپوشانده با چرم
برای خفه‌کردن کلمات.
کلمه پشت کلمه
پشت کلمه قدرت است.
آنجا که زبان به لکنت می‌افتد
از استخوانهای د*اغ ،
آنجا که صخره د*ه*ان می‌گشاید
و تاریکی چون خون جاری می‌شود،
در نقطه ذوب سنگ خاره
وقتی استخوانها می‌دانند که پوکیده اند،
کلمه از هم می‌درد، دو پاره می‌شود،
و حقیقت را می گوید.
تن به تمامی د*ه*ان می‌شود.
این یک استعاره است.
چگونه هجی‌می‌کنی؟
خون را،
آسمان را،
و خورشید را؛
نخست،
نام خودت را،
نخستین نامیدن‌ات را،
نام نخست خودت را،
نخستین کلام‌ات را.

 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
امضا : .SARISA.
بالا