به نام خدا
رمان:
فوبیا
نویسنده:
فاطمه اسماعیلی
ژانر:
تراژدی، اجتماعی، عاشقانه
ناظر: Celica
خلاصه:
در دنیایی که تحت الشعاع ترس و نفرت قرار گرفته، با خیانت کسی که زمانی به او اعتماد داشت، زندگیاش به کل تاریک شد. در این تاریکی، فردی جوان در آرزوی رهایی است. یک انتخاب، یک تصمیم، تمام روابط...
اسم داستان: میانبرمرگ
نویسنده:worning.f
ژانر: عاشقانه؛ تراژدی
ناظر: .Sarina.
خلاصه: در مسیر ناهموار و پیچدرپیچ هراسآور، فرقهی بیباک به دنبال پیروزیاند. گرچه با هر پیچ، سایهی بلند گذشتهیشان، به قصد باختن برای تعقیب آنها پا تند میکند. جیغ لاستیکها واهمه را در دل هر تماشاگری میکارد...
نام مجموعه دلنوشته: زخم های پنهان
بر اساس واقعیت یک شکست عشقی
ژانر: عاشقانه،تراژدی
مقدمه :
تو، با لبخندت،
نور خورشید را در دل ابرها به ر*ق*ص درآوردی.
قلبم، که سالها در تاریکی گام میزد،
ناگهان بیدار شد.
لازم به ذکر است این مجموعه دلنوشته یک مجموعه دلنوشته دکلمه ای است و خواستار این هستم که...
« ساعت ۰۱:۵۲ به وقت تک رمان! »
- خب، اینم از این! میکروفون رو برداشتی؟
+ اهم... چیزه... نمیدونم کجا انداختمش... .
- هوف! لای اون لباسات رو ببین، و جعبههای پیتزا؛ زودباش دیگه!
+ خیلی خب، خیلی خب! باید یه جایی همینطرفها باشه... .
- فقط دو هفته نبودم؛ ببین چه افتضاحی شده!
+ ایناهاش!
- یقهات...
به نام آفریدگاری که آغاز کننده همه داستانهاست
نام اثر: رمان برگهای پاییزی | Autumn Leaves
نویسندگان: سامانتا باند، کارلا کاروسو، لورا گریوز، جورجینا پنی، کتی اسپانیا، سندی وایل
مترجم: آبی «زینب.م»
خلاصه:
در آخر کتاب اضافه میشود.
بسم تعالی
نام اثر : هوس تیره
نویسنده : سامر کوپن
مترجم : آرشاویر سرمست
ژانر : عاشقانه
دسته بندی : رمان
خلاصه :
روز تولد امیلی فراموش شده و امیلی تصمیم گرفت که خانواده اش را طرد کند
امسال، او به خودش قول داد که کسی را برای خود پیدا کند و به دنبال غیر متعارف ترین مکان ها رفت.
جایی که هیچ یک از...
نام رمان: باغ مخفی | Secret Garden
نام نویسنده: فرانیسهاجنس برنت
نام مترجم: دیوا لیان
ژانر: تخیلی [ادبیات داستانی]
خلاصه:
داستان روی «ماری لِنوکس» متمرکز است. یک دختر جوان انگلیسی که با از دست دادن والدینش در بیماری همهگیر وبا، آسیب روحی شدیدی دیده است. با این حال، خاطرات او از پدر و مادرش...
عنوان : ساتن قرمز
ژانر : عاشقانه، تراژدی
نویسنده : اهورا تابش
مقدمه :
در این روز معمولی گمان میکردم لباس سفید عادی به تن داشته باشی اما تو بازهم مرا غافلگیر کردی
با این ساتن نازک قرمز
مانند ماهی کوچکی در تنگ آب که ر*ق*ص کنان برای خود آواز عشوه میخواند
و من دوباره در افکار گرهی خواهم زددر...
عنوان : غمی گستاخ
ژانر : عاشقانه، تراژدی
نویسنده : اهورا تابش
مقدمه :
به گستاخی غم که هرگز ندیدهام!
با هر درد و رنجی بیرونش میکنم اما مانند خاطرهای در دل من میماند.
دیگر با ان سر جنگی ندارم، دیگر برایم توان جنگی باقی نمانده است...
مانند سنگی سفید در دل دیوار ، بر دل اشفتهی من نشسته است.
عنوان : کالبد مادرم
ژانر : تراژدی
نویسنده: اهورا تابش
مقدمه :
هنگامی که کالبد مادرم را شکافتند
گویی تمام دلش، برای من سوخته بود!
دلش خوشبخت نبود زیرا من مرتکب شدهام
بگذار بهمن یخ زده نسیان
مرا در کام خود فرو ببرد که اورا خوشبخت نکردهام!
من به آن خ*یانت کردم
از این رو که هیچوقت خوشبخت نبوده است...