با عضویت در انجمن تک رمان از مزایای(چاپ کتاب،منتشر کردن رمان و...به صورت رایگان، خدمات ویراستاری، نقد و...)بهرمند شوید. با ما بهترینها را تجربه کنید.☆
نام رمان: دلیما
نویسنده: نگین حلاف
ژانر: روانشناختی، عاشقانه، اجتماعی
ناظر: Negin_SH
ویراستار: ---
خلاصه: در خوشبختی زاده شدم و بدبختی، خود رختش را مهمان تنم کرد. خود امیدم را به مرگ رساندم و حال، عزاداریاش میکنم. پرواز پرندهها را به یاد ندارم. ل*بهایی که به خنده گشوده شدن را ندیدم. ر*ق*ص...
«بسم رب النور...»
_____________
نام اثر: مرغزن
به قلم: کوهیار راد
ژانر: اجتماعی-تراژدی
***
مقدمه:
لباسهای کودکیام پاره بود.
پدر رفته بود پدال چرخ خیاطی را تعمیر کند.
مادر با کفشهای پارهاش داشت میرقصید.
پدر بازگشت، لباسهایم دوخته شد؛ اما
مادر هنوز داشت میرقصید!... .
بسم الله الرحمن الرحیم
نام داستان کوتاه : دختری از ج*ن*س غرور
نام نویسنده: مونا
ژانر: اجتماعی-تراژدی
ناظر: Negin_SH
خلاصه:
مونیکا، تک دختر خانواده میلر است که در ناز و نعمت بزرگ شدهاست.
او گمان میکند زندگی به همین منوال ادامه دارد اما سرنوشت چیز دیگری در سر میپروراند.
دختری که سختی و درد را...
تک جلد
نام اثر: آتشگرگیتی
نویسنده: ملینا نامور
ناظر: آراد رادان
ویراستار: Pegah.a
ژانر: عاشقانه، تراژدی، اجتماعی، معمایی
خلاصه: گیتی، دختری رنج کشیده که با فهمیدن ازدواج آتش با خواهرش دلشکستهتر از قبل به زندگی ادامه میده؛ اما این بین خیانت خواهرش، درد بیشتری رو براش فراهم میکنه تا جایی که...
نام رمان: میقات *
نویسنده: زینب گرگین
ژانر : عاشقانه/اجتماعی/جنایی
ناظر محترم: Negin_SH
خلاصه : میقات، حکایتی غریب از عاشقانهای در دل کوچه و پسکوچههای شهر است. روایت از برهِ گلهای رمیده که دل به مهر گرگِ زیبا رویِ شبهایش سپرده. با لالایی زوزههایش، چشم بسته و تَن را خوش خیالانه به کثیفی...
دلنوشته: زانوی غم
نویسنده: فاطمه سلیمزاده( F.salimzadeh )کاربر انجمن تک رمان
کاش بشود دور شود، از دل ما هرچه غم است
کاش که آباد شود، هرچه که ناساز شود
کاش تقلا نکند ، از همه آن سرو بزرگ
کاش که سیرآب شود، زنخدان یکدانه گرگ
کاش دگر دور نشود ، از همه لبخندهایشان
کاش که دوست شود،...
بسما ﷲ الرحٰمن الرحیمْ
نام رمان: باوانم بیت!(دلبرم باش)
ژانر: عاشقانه، اجتماعی،جنایی
نویسنده: زینب گرگین | /:candÿ
ناظر: ~S A R A~
ویراستاران: ~S A R A~ و گلبرگ
خلاصه:
پسری از تبار کردستان، که روزگار طناب تباهی بر گردَنش آویخته، برای ادامه زندگی و پرداخت قرضش، ناخواسته وارد یک باند مواد...