نتایح جستجو

سلام خواهری از پریروز نتم قطع شده بخدا خیلی ناراحت شدم خواهری وقتی حالم بد بود تنها همدم بودی شرمنده که تو این روزای سخت کنارت نیستم خیلی ناراحت شدم براتون دعا می کنم چه جسمی، چه روحی حالتون خوب باشه خیلی دلم می خواست الان کنار آبجی بزرگم باشم تو حالت بده انگار حال من بده /:

یعنی تا وقتی مرد اجازه نده نه می تونی درس بخونی، نه سر کار بری، نه کاری انجام بدی. پسر بودن یعنی دل کسی رو شکوندن، چون پسره اشکال نداره؛ ولی اگه دختری این کار رو کنه گناهه. و در آخر دختر بودن یعنی پرنده تو قفس، یعنی یه جفت چشم خیس و یه پنجره ی باز و یه لبخند تلخ و تماشای غروب آفتاب تو اتاق. دختر...

بعد که بزرگ شد اردو بخواد بره، هرجا بره باید پدر اجازه بده. دختر بودن یعنی تنهایی، حسرت. پسر بودن یعنی رفتن به هرجا که دوست داره، کردن هر کار که دوست داره. دختر بودن یعنی فقط تو اتاقت حق داری بری، نباید هر کاری که دوست داری کنی؛ یعنی از بچگیت اجازت دست یه مرده، بزرگ هم که میشی اجازت دست یه مرد...

دختر بودن یعنی فقط باید جمع کنی، پهن کنی، غذا درست کنی، بیاری، ببری؛ حالا پسر بودن یعنی بریزی، بپاشی. دختر بودن یعنی نه ماه با بدبختی بچه رو حمل کنی، وقتی به دنیا اومد شبا تا صبح بالب سرش بیدار باشی که مبادا عذیت بشه.

دختر بودن یعنی: وقتی عصبی بودی حق نداری از خونه بری بیرون، تنها پناهگاهت میشه اتاقت. دختر بودن یعنی شب زود اومدن به خونه؛ ولی پسر بودن چی؟ یعنی وقتی عصبیه داد بزنه، بره بیرون، وقتی دلش گرفت زنگ بزنه به دوستاش برن دور دور.

دختر بودن یعنی وقتی دلت گرفت حق نداری مثل پسرا زنگ بزنی به دوست و رفیقات که باهم برین دور دور؛ دختر بودن یعنی وقتی عصبی بودی حق نداری داد بزنی خودت رو خالی کنی، چرا؟ چون دختری! دختر بودن یعنی با آه سعی کنی بغض تو گلوت رو ببری پایین.

نام: دختر بودن یعنی ژانر: تراژدی نام نویسنده: تنها مقدمه: دختر بودن یعنی اشک بی صدا روی بالشت؛ یعنی بغض خسته توی گلو؛ یعنی محدودیت. پ. ن: این اولین دلنوشته ای هست که می نویسم اگه بد بود ببخشید؛ ممنون میشم اشکالاتش رو خصوصی برام بفرستین.