-
تک رمانی‌های عزیز! مفتخرم در همین لحظه اعلام کنم که مشکل انجمن حل شده و پرانرژی‌تر از همیشه، در خدمتتون هستیم 🕶️✨ منتظر سورپرایزهای بهاری تک‌رمان، باشید ❤️
Usage for hash tag: دانه‌ای_در_تاریکی_خاک
ساعت تک رمان
-
شعر شعر «دانه‌ای در تاریکی خاک» | اثر زری کاربر انجمن تک رمان
گفته بودم تو را فراموش کرده‌ام اما هر روز تو را آغاز می‌کنم و هر روز این قصه‌ی تلخ جدایی را به پایان می‌رسانم شاید فردا را با بودنت تجربه نکنم؛ اما تا ابد و یک روز به یادتم #دانه‌ای_در_تاریکی_خاک #زری #انجمن_تک_رمان- ANLI
- نوشته #9
- تالار: اشعار کاربران
-
شعر شعر «دانه‌ای در تاریکی خاک» | اثر زری کاربر انجمن تک رمان
فراموش کردنت کار من نیست چون هر روز، عشق تو را آغاز می‌کنم دستانت در دستان کورمالم نیست تا کی باید ز دوری تو اشک بریزم؟ موهایم سپید شد، پس کی برمی‌گردی؟ من لیلی‌ات بودم؛ اما نبودنت از من، مجنون ساخت. #دانه‌ای_در_تاریکی_خاک #زری #انجمن_تک_رمان- ANLI
- نوشته #8
- تالار: اشعار کاربران
-
شعر شعر «دانه‌ای در تاریکی خاک» | اثر زری کاربر انجمن تک رمان
من در کنار تو تنهاترین بودم من بی‌تو اندازه‌ی تمامی مردم شهر تنها شدم بی‌تو مسیری را طی کردم که قرار بود با هم برویم هنگامی که من می‌رفتم، تو مرا صدا می‌زدی اما من کر شده بودم، چون تو مرا شکسته بودی #دانه‌ای_در_تاریکی_خاک #زری #انجمن_تک_رمان- ANLI
- نوشته #7
- تالار: اشعار کاربران
-
شعر شعر «دانه‌ای در تاریکی خاک» | اثر زری کاربر انجمن تک رمان
...خنجر نشست گاه که آرزویم در آ*غ*و*ش گرفتن خاطره‌هایمان می‌شود آن خاطره‌ها به تصویر و پوچ و نیستی بدل می‌شود گاهی که صدایم با صدای باران هم کوک نیست آن روز، بهشت هم برایم جز جهنم نیست روز بارانی که قلبم اسیر قلب سنگت می‌شود آن روز، روز دل‌گیری و مرگم بیش نیست #دانه‌ای_در_تاریکی_خاک #زری...- ANLI
- نوشته #6
- تالار: اشعار کاربران
-
شعر شعر «دانه‌ای در تاریکی خاک» | اثر زری کاربر انجمن تک رمان
همچو پرنده، در شاخسار نگاهت زندانی بودم حال در آسمان شب رها گشته‌ام من به تیر نگاهت دچار شدم گرچه شاخسار نگاهت همانند زندان بود؛ اما من آن نگاه همچو زندان را می‌خواهم ای کاش در شاخسار نگاهت جان داده بودم #دانه‌ای_در_تاریکی_خاک #زری #انجمن_تک_رمان- ANLI
- نوشته #5
- تالار: اشعار کاربران
-
شعر شعر «دانه‌ای در تاریکی خاک» | اثر زری کاربر انجمن تک رمان
در شعرهایم از خود و تو می‌نویسم شب سیاه و ماه درخشان گلی که در گلدان خشکید سکوت مطلقم همانند چند بیت شعر به وسیله‌ی قلمم بر روی کاغذ می‌دود در شعرهایم خیال بافی می‌کنم اما حقیقت این است که دیگر ندارمت #دانه‌ای_در_تاریکی_خاک #زری #انجمن_تک_رمان- ANLI
- نوشته #4
- تالار: اشعار کاربران
-
شعر شعر «دانه‌ای در تاریکی خاک» | اثر زری کاربر انجمن تک رمان
غم با نخستین خاطره‌های بی‌نوا شروع می‌شود. و من با نخستین درد زاده می‌شوم، و در من زندان ستمگری بود. که به آواز عشق خو نمی‌گرفت. و من با نخستین چشم‌های تو آغاز شدم. نبود تو قفسی بود که من در آن، گرفتار شدم. #دانه‌ای_در_تاریکی_خاک #زری #انجمن_تک_رمان- ANLI
- نوشته #3
- تالار: اشعار کاربران
-
شعر شعر «دانه‌ای در تاریکی خاک» | اثر زری کاربر انجمن تک رمان
...شد چشمان تو در پیِ چشمان من بود اما چشمان من ز عشق تو بسته بود اما می‌دانم که هرگز دستانت، دستانم را رها نمی‌کند. حتی در این ظلمت‌زای شب، همانند دانه‌ای در دل خاک چشمانم را نمی‌گشایم، چون به تو اطمینان دارم! روزی همانند جیرجیرک‌ها برای تو آواز می‌خوانم! #دانه‌ای_در_تاریکی_خاک #زری #انجمن_تک_رمان- ANLI
- نوشته #2
- تالار: اشعار کاربران
-
شعر شعر «دانه‌ای در تاریکی خاک» | اثر زری کاربر انجمن تک رمان
...غم نرود از دلم با یک نخ سیگار خود را آرام می‌کند هزاران تن زیر این خاک خفته‌اند چرا قسمت نمی‌شود من هم بروم؟ چرا خاک قسمت تن تکه‌تکه شده‌ام نمی‌شود؟ شب‌ها من در انتظار خبری از توام تو از یاد و دل و دیده نمی‌روی می‌دانم آخر، خاطراتت آتش به جانم می‌زند! #دانه‌ای_در_تاریکی_خاک #زری #انجمن_تک_رمان- ANLI
- موضوع
- پاسخ‌ها: 8
- تالار: اشعار کاربران
