ساعت تک رمان

  1. mahva

    درحال تایپ رمان کایان| mahva کاربر انجمن تک رمان

    ...بوده، اومده خودش رو خالی کنه؛ قضیه تموم شد. کشش نده. علی پشت گ*ردنش را می‌خاراند و می‌گوید: - چی بگم؟ حق با توئه. من هم زیادی پلیسیش کردم. حسین به وسایل جا مانده اشاره می‌کند. - جمع کن بریم، دیر شد. همه توی رستوران منتظرن، زشته دیر برسیم. #انجمن_تک_رمان #رمان_کایان #اثر_mahva #ژانر_عاشقانه_معمای
بالا