Usage for hash tag: ساناز_محمدی

ساعت تک رمان

  1. gilas

    درحال تایپ لعن |ساناز محمدی کاربر انجمن تک رمان

    ...لباس ابریشمی و گران قیمتی برتن داشت همراه مرلین داخل اتاق شدند. اخم هایش را از تعجب درهم کرد و با دقت به آنها خیره شد. چه خبر بود؟ #لعن #ساناز_محمدی #انجمن_تک_رمان پس مشخص شد مدتی است که آرامش در دهکده گرفته شده است و مرده های متحرک همانطوری که از اسمشان معلوم بود آدمای مرده ای بودند که...
  2. gilas

    درحال تایپ لعن |ساناز محمدی کاربر انجمن تک رمان

    ...من میترسم نمی‌تونیم تنهایی بریم باید به یکی از پسرا بگیم همراهمون بیاد. - نمیشه سارا ،پس کی مراقب این باشه که دوباره فرار نکنه، میدونی که اگه دوباره فرار کنه این‌دفعه ما رو تنبیه می‌کنن. با دقت به حرف هایشان گوش داد. همین که صدای هردو قطع شد چشمانش را باز کرد. #لعن #ساناز_محمدی #انجمن_تک_رمان
بالا