...کشید و با مهربانی زمزمه کرد:
- میشه ازت بخوام من رو تا جایی ببری؟ باور کن مجبورم.
قدرتهایی که از او گرفته بود، باعث شد بتواند روی اسب تأثیر بذارد و او را به فرمان خودش دربیاورد. سرش را به پوزهی اسب چسباند و زمزمهی بیجانی کرد.
- ازت ممنونم... .
- تو کی هستی؟!
#شکست_جادو
#سارینا
#انجمن_تک_رمان