...گفت:
- این برای تو.
پسرک فقیر با دیدن پول از شدت تعجب چشمانش همانند دو توپ تنیس شد. خندهای زیبا صورتش را قاب گرفت و از شدت خوشحالی از روی پله برخاست و از شوق هردو دستانش را به هم کوبید و گفت:
- وای! آقا، این همه پول برای منه؟
هوم کشداری از گلوی رابرت خارج شد.
#جنون_آنی
#زری
#انجمن_تک_رمان