ساعت تک رمان

  1. .Melina.

    کتاب در حال تایپ کتاب باشگاه پنج صبحی‌ها | اثر رابین شارما

    ...برای مثال، دوست من بعد از تولد پنجاه سالگی‌اش سرطان گرفت. او هر چیزی که میخواست داشت، اما متوجه شد که بدون سلامتی هیچ چیزی ندارد. این مسئله، او را متحول کرد. سلامتی مانند تاجی روی سر افراد سالم است که تنها #کتاب_باشگاه_پنج_صبحی‌ها #رابین_شارما #مهدی_قراچه_داغی #ملینا_نامور #انجمن‌_تک_رمان
  2. .Melina.

    کتاب در حال تایپ کتاب باشگاه پنج صبحی‌ها | اثر رابین شارما

    ...دیگر از ماهی را دید که در حال شنا بودند. افسونگر به آنها نگاه کرد، با خوشحال خندید و ادامه داد: - حتماً تعجب میکنید که چرا اینجا هستم. کارآفرین، کفش‌هایش را بیرون آورد و گفت: - بله. برایمان سؤال شده است. #کتاب_باشگاه_پنج_صبحی‌ها #رابین_شارما #مهدی_قراچه_داغی #ملینا_نامور #انجمن‌_تک_رمان
  3. .Melina.

    کتاب در حال تایپ کتاب باشگاه پنج صبحی‌ها | اثر رابین شارما

    ...- رهبری به معنای خدمت کردن است‌. مولانا، بسیار بهتر از من در این مورد گفته است: - قطره را رها کن و اقیانوس شو. کارآفرین در حالی که نزدیک هنرمند، روی شن‌ها دراز کشیده بود، گفت: - ممنونم به خاطر حرف‌های قشنگت. #کتاب_باشگاه_پنج_صبحی‌ها #رابین_شارما #مهدی_قراچه_داغی #ملینا_نامور #انجمن‌_تک_رمان
  4. .Melina.

    کتاب در حال تایپ کتاب باشگاه پنج صبحی‌ها | اثر رابین شارما

    ...ترزا که قلبی ثروتمند و نیرویی واقعی برای تأثیر گذاشتن روی میلیون‌ها نفر را داشت، در اتاق کوچکی از دنیا رفت که تقریباً هیچ چیزی در آن نبود. وقتی به مسافرت میرفت، تمام چیزهایش را در یک کیف سفید پارچه‌ای حمل میکرد. #کتاب_باشگاه_پنج_صبحی‌ها #رابین_شارما #مهدی_قراچه_داغی #ملینا_نامور...
  5. .Melina.

    کتاب در حال تایپ کتاب باشگاه پنج صبحی‌ها | اثر رابین شارما

    ...و گفت: - لطفاً ادامه بده. افسونگر دمپایی‌های بند انگشتی خودش را بیرون آورد و گفت: - - - نیروی واقعی، هیچوقت از هیچ چیز بیرونی نمی‌آید. بسیاری از افراد با پول‌های بسیار زیاد، خیلی ثروتمند نیستند. چیزهایی که در #کتاب_باشگاه_پنج_صبحی‌ها #رابین_شارما #مهدی_قراچه_داغی #ملینا_نامور #انجمن‌_تک_رمان
  6. .Melina.

    کتاب در حال تایپ کتاب باشگاه پنج صبحی‌ها | اثر رابین شارما

    ...را اداره کند. جریان زندگی، به اقدامات مثبت پاداش میدهد و دودلی را تنبیه میکند. بگذریم، خوشحالم که توانستم کمک کوچکی به ارتقاء شما بکنم. به نظر میرسد در این ماجراجویی شخصی، شرایطی دشوار و البته هیجان انگیزی دارید. #کتاب_باشگاه_پنج_صبحی‌ها #رابین_شارما #مهدی_قراچه_داغی #ملینا_نامور...
  7. .Melina.

    کتاب در حال تایپ کتاب باشگاه پنج صبحی‌ها | اثر رابین شارما

    ...کارهای لازم را انجام دهند تا رشد کنند و به انسان بهتری تبدیل شوند. این خیلی خوب است. و من هم میدانم که متحول شدن آسان نیست. با این حال، برای اینکه یک پروانه زیبا داشته باشیم، باید زندگی کرم حشره پایان یابد. #کتاب_باشگاه_پنج_صبحی‌ها #رابین_شارما #مهدی_قراچه_داغی #ملینا_نامور #انجمن‌_تک_رمان
  8. .Melina.

    کتاب در حال تایپ کتاب باشگاه پنج صبحی‌ها | اثر رابین شارما

    ...ایستاده بود و وزن ایده‌آلی داشت. افسونگر ادامه داد: - از حرف‌هایی که زدید، بسیار خرسندم؛ اما حقیقت این است که من به شما کمک نکردم تا در جستجو برای پیشرفت زندگیتان باشید. شما با اعمال بینش‌ها و روش‌های من، #کتاب_باشگاه_پنج_صبحی‌ها #رابین_شارما #مهدی_قراچه_داغی #ملینا_نامور #انجمن‌_تک_رمان
  9. .Melina.

    کتاب در حال تایپ کتاب باشگاه پنج صبحی‌ها | اثر رابین شارما

    ...خیره شد. برای چند لحظه، با اضطراب با دستبندهایش بازی کرد و در چهره‌اش نگاهی خسته و جریحه‌دار دیده شد. افسونگر پرسید: - چه اتفاقی برای کسب و کارت افتاد؟ _______________________________________ ¹Steven Pressfield #کتاب_باشگاه_پنج_صبحی‌ها #رابین_شارما #مهدی_قراچه_داغی #ملینا_نامور...
  10. .Melina.

    کتاب در حال تایپ کتاب باشگاه پنج صبحی‌ها | اثر رابین شارما

    ...او زد. خیلی زود برگشت و آنها را نگاه کرد. هنرمند و کارآفرین کاملاً جا خوردند. کارآفرین دست باریکش را جلوی دهانش گرفت. هنرمند چند قدم عقب رفت و روی شن‌ها افتاد. آن‌ها هر دو بسیار متعجب بودند. آن مرد افسونگر بود. #کتاب_باشگاه_پنج_صبحی‌ها #رابین_شارما #مهدی_قراچه_داغی #ملینا_نامور...
بالا