Usage for hash tag: ژاکاو

ساعت تک رمان

  1. .Melina.

    در حال ویرایش رمان یوتوپیا | ملینا نامور کاربر انجمن تک رمان

    ...میشم و میگم: - همچنین! خیلی خوشحالم که باهاتون آشنا شدم و این همه کمکم کردید، بازم ازتون ممنونم. قدردان نگاهم می‌کنه و میگه: - من از تو ممنونم، ژاکاو راستی... تو از موضوع پرورشگاه خبر داری؟ سرم رو بلند می‌کنم و میگم: - نه چی شده؟ - پرونده سرپرستیت کامل نیست! اون هم تازه متوجه شدیم سلامتی...
  2. .Melina.

    در حال ویرایش رمان یوتوپیا | ملینا نامور کاربر انجمن تک رمان

    ...¹افرادی که پس از صدور حکم سرپرستی، کودک یا نوجوانی را به سرپرستی قبول کرده اند، به منظور حمایت از فرزند خوانده خود، می توانند برای برقراری ارث فرزند خوانده، از طریق وصیت به نفع او اقدام کرده و تا یک سوم اموال زمان فوت خود را به طفل انتقال دهند. #یوتوپیا #ژاکاو #ملینا_نامور #انجمن_تک_رمان
  3. .Melina.

    در حال ویرایش رمان یوتوپیا | ملینا نامور کاربر انجمن تک رمان

    ...از مهم‌ترین خصوصیات فرید ع*و*ضی بودنشه! - امیدوارم... بیشتر از این آسیب نبینه! - وقتی من برم زندان کل دارایی‌هام یا به باد میره یا به تو میرسه! ژاکاو امیدوارم ازش خوب استفاده‌کنی. ارسلانم رو نجات بده! من به خاطر تو..‌. آزمایش عدم اعتیاد دادم کلی اَزَمون مدارک گرفتن و حتی با ریحانه برای تست...
  4. .Melina.

    در حال ویرایش رمان یوتوپیا | ملینا نامور کاربر انجمن تک رمان

    *** *حال* "ژاکاو" - زندگیتون کثیفه! آدم حالش بهم می‌خوره! مطمئنم خودت هم نمی‌دونی چرا زنت رو کشتی! پوزخند توی این چند دقیقه جزوی پاک نشدنی از صورت این آدم عوضیه! - باور کن من نکشتمش! ریحانه این کار رو کرد. تقصیر من نبود. من فقط نگاه کردم! تعجب که هیچ من واقعا ترسیدم. از این آدم و از این مکان، از...
  5. .Melina.

    در حال ویرایش رمان یوتوپیا | ملینا نامور کاربر انجمن تک رمان

    ...کرده بود من تنها بودم! یه فرد تنها بیچاره، فردی که مامانش نبود تا مثل هر مامانه دیگه‌ای نازش کنه! مامانش قربونش بره و نازش رو بکشه! من خیلی دلم برای مامانم تنگ شده. کاش بابا این‌کار رو نمی‌کرد. کاش مامان هنوز زنده بود و ریحانه! کاش هیچ‌وقت وجود نداشت. #یوتوپیا #ژاکاو #ملینا_نامور #انجمن_تک_رمان
  6. .Melina.

    در حال ویرایش رمان یوتوپیا | ملینا نامور کاربر انجمن تک رمان

    ...مامانی پیشت نبود تو همیشه باید یه پسر خوب باشی! چیزی که توی خوبی کردن هست هیچ‌وقت توی بدی و خشم وجود نداره. لطفا بهم قول بده تو یه فرد خوب برای جامعه میشی؟ چیزی کاملاً برخلاف پدرت، باشه؟ سرم رو آروم تکون میدم. - من خیلی دوستت دارم مامان! - منم پسرم. #یوتوپیا #ژاکاو #ملینا_نامور #انجمن_تک_رمان
  7. .Melina.

    در حال ویرایش رمان یوتوپیا | ملینا نامور کاربر انجمن تک رمان

    ...رو از زیر می‌کشه داد میزنه: - مگه من زنت نیستم؟ این یکی توی اتاق ما چی میگه؟ بابا کلافه است و نگاه کوتاهی به من می‌اندازه. گوشه دیوار جمع شدم و با ترس به اون‌ها نگاه می‌کنم. بابا وقتی عصبانی میشه مامان رو کتک میزنه! مطمئنم امروزم این کار رو می‌کنه. #یوتوپیا #ژاکاو #ملینا_نامور #انجمن_تک_رمان
  8. .Melina.

    در حال ویرایش رمان یوتوپیا | ملینا نامور کاربر انجمن تک رمان

    ...بیاد! دوباره ادامه میده. - اون می‌تونه از بالای دیوار آویزونت کنه! بلند میشه و به سمت در خ*را*ب کنار بشکه‌های خالی میره‌. - چرا من و گرفتید؟ هق هق می‌کنم و باز میگم: - چرا؟ وقتی نمی.تونستی چرا گفتی بابات میشم؟ چرا فکر کردم قراره یه خانواده داشته باشم؟ #یوتوپیا #ژاکاو #ملینا_نامور #انجمن_تک_رمان
  9. .Melina.

    در حال ویرایش رمان یوتوپیا | ملینا نامور کاربر انجمن تک رمان

    ...و بعضی‌هاشون تا کناره‌های گوشمه. - خیلی ع*و*ضی هستی! می‌خنده و میگه: - یه فحش جدید بده خب خسته شدم. - تا حالا آدم انقدر ع*و*ضی و پرو ندیده بودم! تو یه بیمار روانی هستی! بی‌توجه به حرفم هم‌زمان که قیچی رو روی زمین پرت می‌کنه میگه: - با موهای کوتاه هم جذابی! #یوتوپیا #ژاکاو #ملینا_نامور #انجمن_تک_رمان
  10. .Melina.

    در حال ویرایش رمان یوتوپیا | ملینا نامور کاربر انجمن تک رمان

    ...نشناس بود. بهتم زده و چیزی برای گفتن ندارم! تنها یک کلمه اون هم بی‌جون و ترسیده زمزمه می‌کنم. - تو یه آشغالی! می‌خنده و میگه: - می‌دونم‌. آشغال بودن باحاله! - می‌خوای باهام چی‌کار کنی؟ آروم میگه: - اذیتت می‌کنم و تمام سختی‌هایی که کشیدم و سرت در میارم. #یوتوپیا #ژاکاو #ملینا_نامور...
بالا