Usage for hash tag: انجمن_تک_رمان

...کمی بعد عباسی با همون جدیت همیشگیش وارد کلاس شد و کتاب و دفتره توی دستش رو روی میز کوبید. مثل همیشه تو اون چشم‌های خشنش یه "دهن همه‌تون رو سرویس می‌کنمه" خاصی موج می‌زد. _ خانوما! یه برگه بذارید رو میز امتحانه... سریع! سریع! دِ بیا، همین یه قلم رو کم داشتیم. #رمان_جان #اثر_پریزاد...

...محضر شد و دستش رو گرفت و اون رو به خونه‌ای که خودش با عشق ساخته بود، برد. آبراهام یه روز خوش برای پسرم و کایلی نذاشت. من چرا باید تلافی کارهای آبراهام رو سر کایلی که مثل دخترم می‌دونمش در بیارم؟ از این حرفت به شدت ناراحت شدم، ولی چون برام عزیزی سعی می‌کنم به دل نگیرم. #حکم_گناه #زری...

- فلورای عزیزم، من هنوزم پیش خودم دارمت! شاید نهان نباشه؛ اما تو همیشه همیشه توی قلبم می‌مونی! - هیچ‌وقت خاطراتت از دشت‌لاله‌‌ها توی اتاقک‌های مغزم فرار نمی‌کنه! برای تو! #دیالوگ_فلورا #اثر_ملینا_نامور #انجمن_تک_رمان

- گل قشنگ و ناز! مهربون‌ترین فرشته، اجازه دارم خاطراتت رو توی مغزم بین دشت لاله‌ها دفن کنم؟ - گلیار مهربون! مثل همیشه فلورای ناز! #دیالوگ_فلورا #اثر_ملینا_نامور #انجمن_تک_رمان

- حس شازده کوچولو رو دارم! - گلت رو گم کردی؟ - نه! این‌جاست اما انگار نیست، اخه نمی‌تونم نازش رو بکشم! تهی‌ام، سرد! #دیالوگ_فلورا #اثر_ملینا_نامور #انجمن_تک_رمان

- گلیار یا فلورا؟ - مسئله اینه؟ - اره، وقتی دوتاش یه معنی رو داره چه فرقی میکنه کدوم باشه! مگه توی زیبایی صورت و باطن تو تغییری ایجاد میشه؟ تو همیشه‌ی همیشه گل قشنگ من میمونی! #دیالوگ_فلورا #اثر_ملینا_نامور #انجمن_تک_رمان

...مردابی کیسه‌داران کوچیک و کانگورو مانندی بودن که توی سواحل شرقی استرالیا زندگی می‌کردن. با این حال، به گفته‌ی برت ممکنه اسرار بیشتری در ارتباط با این کانگوروهای فسیلی وجود داشته باشه که نیاز به مطالعه‌ی بیشتر داره که شناسایی گونه‌های پروتمنودون آسون نیست. #نبرد_کریستین_بایتگ‌ها #زری...

...که متوجه‌ی مکث طولانی دخترک شده بود، سرش را کج کرد و گفت: - اگر سؤالی نداری نفر بعدی سؤالش رو بپرسه؟ دختر کوچک دستانش را لابه‌لای موهای فر و بلندش فرو برد و گفت: - نه، من هم سؤال دارم. میشه انواع جونورهای غول‌پیکر که همون کانگورو نام‌گذاری شده رو نام ببری؟ #نبرد_کریستین_بایتگ‌ها #زری...

...از دیاری که احمقانه بودنش ننگ است و دیوانگی‌اش شریف. از روزگارانی که تار و پود خیالی‌اش از ج*ن*س نیستی‌‌ها نقش می‌بندد. از روزنه‌های باریک و نوراني که در نهایت آفرینش خدا ستودنیست. ما از دیار مردگانیم... دیاری که ما را تبدیل به خاکستر کرد... #ما_گناهکار_نیستیم #اثر_پریزاد #انجمن_تک_رمان

...تپش قلب تام تندتر شد. به دلیل قد بلندش صورت پر جذبه‌ و خشنش، مماس صورت رنگ پریده‌ی محافظان قرار گرفت، ولی با این حال ده سانتی از آن‌ها بلندتر بود. سرانجام با حالتی عصبی نگاه آتشینش را به پارکت‌ها کوبید و گفت: - بعد از ناهار به طرف کشور ژاپن حرکت می‌کنیم. #ماموریت_یک_جانبه #زری #انجمن_تک_رمان