Usage for hash tag: پارت_۲۷

ساعت تک رمان

  1. mahva

    درحال تایپ رمان کایان| mahva کاربر انجمن تک رمان

    #پارت_۲۷ چند قدم به طرف میز می‌رود و خم می‌شود. دست می‌برد تا آنرا بردارد؛ اما نمی‌تواند. خطاب به حسین می‌گوید: - بیا کمک کن این میز و جا‌به‌جا کنیم. حسین متعجب می‌پرسد: برای چی؟ با میز چی‌کار داری؟ علی در حال هول دادن میز می‌گوید: - یه چیزی زیر میز افتاده، می‌خوام برش دارم. بیا کمک کن. با...
  2. شکوفه فدیعمی☆

    کامل شده رمان جانان من باش| شکوفه فدیعمی کاربر انجمن تک رمان

    #پارت_هفتاد_هفت در حالی‌که دست‌هاش رو به حالت شرمندگی رو س*ی*نه‌اش گذاشته بود، گفت: - امّا تو بزرگی کن جانان و پسر نادون من رو ببخش. چی! تو بزرگی کن و ببخش! به همین راحتی؟ با اخم به زن‌عمو نگاه کردم و کِشدار گفتم: - به همین راحتی! نه زن عمو؟ بعد خنده‌ای از حرص سَر دادم و گفتم: - حق دارید که به...
بالا