خوش آمدید!

با عضویت در انجمن تک رمان از مزایای(چاپ کتاب،منتشر کردن رمان و...به صورت رایگان، خدمات ویراستاری، نقد و...)بهرمند شوید. با ما بهترین‌ها را تجربه کنید.☆

همین حالا عضویتت رو قطعی کن!

ساعت تک رمان

  1. Paryzad

    درحال تایپ رمان جان | paryzad کاربر انجمن تک رمان

    #پارت۵۸ از جام بلند شدم و با استرس شروع به قدم زدن کردم. مضطرب بودم و همه‌ی کارهام از سر ترس و درموندگی بود. حتی ان‌قدر روی بدنم تسلط نداشتم که عین آدم راه برم. هر دو سه قدم یه بار این پام برای اون پام، به قصد کشت زیر پایی می‌گرفت. ان‌قدر گیچ بودم که هیچ اختیاری روی هیچ کدوم از کار‌هایی که...
  2. Mizzle✾

    VIP رمان بطن دالان تاریکی(جلداول) | فاطمه فتاحی کاربر انجمن تک رمان

    #پارت۵۸ من، خواهرهام و آنجلینا توی یک چادر بودیم و بقیه هم به همین طریق، چهار نفری توی یک چادر می‌خوابیدن. قبل خواب، هر چهارتامون برای شکار رفتیم و وقتی خودمون رو با خون، سیر کردیم، برگشتیم و وارد چادرهامون شدیم. یعنی همون کارهای روزمره و همیشگی... . توی رخت خوابم دراز کشیدم. این چادر...
  3. Mizzle✾

    در حال ویرایش رمان ساغر خونین | فاطمه فتاحی کاربر انجمن تک رمان

    #پارت۵۸ تعادلش رو نتونست حفظ کنه و زانو زد رو زمین. تو همین حین بادیگارد توپ بولینگ رو برام آورد، از دستش گرفتم، با اینکه کمی سنگین بود، اما برای منی که دوسال تمام بوکسر بودم و با کیسهٔ تماما سنگین بوکس ور می‌رفتم، برداشتنش مثل آب خوردن بود. هنوز نمرده بود و جون داشت، ریلکس و خونسرد به چشم‌های...
بالا