خوش آمدید!

با عضویت در انجمن تک رمان از مزایای(چاپ کتاب،منتشر کردن رمان و...به صورت رایگان، خدمات ویراستاری، نقد و...)بهرمند شوید. با ما بهترین‌ها را تجربه کنید.☆

همین حالا عضویتت رو قطعی کن!

ساعت تک رمان

  1. Paryzad

    درحال تایپ رمان جان | paryzad کاربر انجمن تک رمان

    #پارت59 به محض نیم خیز شدنش، محکم دستش رو گرفتم بالافاصله سمت خودم کشیدمش. _ به خدا چرت نمیگم بهزاد، عکس‌های من اینستا رو برداشته. شرفم به چوخ سگ رفته. اگه مامان بابام بفهمن بی‌چاره‌ام می‌کنن... اصلاً بیا خودت ببین. با دست‌هایی که از استرس و نگرانی می‌لرزید، سریع گوشیم رو از جیبم در آوردم و...
  2. .zeynab.

    کامل شده رمان مستعمره | امـیر والا؏ کاربر انجمن تک رمان

    #پارت58 خانه های اینجا اصولا سنگ و ساروج است؛ با حیاط های بزرگ و حصار های چوبی! حیاط هایشان پر از مرغ و خروس است و هر چند گاهی می‌شود گاو هایی که در گوشه و کنار مشغول چریدن هستند را دید. همه جا پر از زمین های کشاورزی است که زیر کشت برنج رفته اند و میان ان ها، می‌شود زمین های شخم زده خالی یا باغ...
  3. .zeynab.

    کامل شده رمان موقعیت صفر | زینب گرگین کاربر انجمن تک رمان

    #پارت58 فصل دوم " خندیدی! خندیدم و اوار شدم در ساحل نگاهت... انگشت هایت نوازش نمی کنند! انها با هر لمس جادو می کنند. جادو می کنند و تو ندانستی! ندانستی و ترسیدم! ترسیدم نخواهی بمانی و عاقب بر سرم امد. ندانستی! ندانستی که خواستم نخواهمت اما نشد... نشد! " " یاس" بغض کرده ام. می خواست...
  4. Saba.N

    کامل شده رمان واژگون | @Saba.N (صبا نصیری) کاربر انجمن تک رمان

    هُوالحق! #پارت58 #واژگون #صبا_نصیری #انجمن_تک_رمان *** Hidden text: You do not have sufficient rights to view the hidden text. Visit the forum thread! ***
  5. .zeynab.

    کامل شده در حاکمیت شیطان |𝒁𝒆𝒚𝒏𝒂𝒃 کاربر انجمن تک رمان

    هر چی می گفت گیج‌تر می شدم. تمام علامت سوال های ذهنم پشت سرهم جلوی چشمام ردیف شده بودن و ازم جواب میخواستند و همین گیج ترم میکرد. صدای شهرزاد رفته رفته ضعیف تر میشد، چرا عر*یان بود؟چشمام رو با خجالت به طرف مقابل دادم و به انتهای غار نگاه کرد. عجب غار مخوف ولی زیبا و مهیجی! دلم می خواست برم...
بالا