#پارت_صد_شیش
با تعجّب به سیاوش نگاه کردم. سینان با حرف سیاوش زیر ل*ب جونی گفت که سیلا با ناز خندید و گفت:
- از هردوشون عزیزم.
عزیزم؟ چهقدر زود دخترخاله شد؛ دخترهی نچسب! چپچپ به سیلا نگاه کردم که سیلا یک ثانیه هم نگاهش رو از سیاوش نمیگرفت و همینطور محوش شده بود. رسماً سیاوش رو با چشمهاش...