Usage for hash tag: الهه_کریمی‌فرد

ساعت تک رمان

  1. الهه کریمی

    کامل شده رمان ققنوس نحس|الهه کریمی کاربر انجمن تک رمان

    پارت_۱۳٠ خیابونِ جلوی عمارت رو دور زدم و مسیر برگشت رو رفتم. خوشبختانه چراغ قرمز داشت و ماشینِ ملودی پشت چراغ قرمز مشخص بود بدون اینکه متوجه چیزی بشه خودم رو پشت چند تا ماشین مخفی کردم و چراغ که سبز شد بدون جلب توجه پشت ماشینش حرکت کردم، باید می‌فهمیدم کجا می‌رفت باید سر از کارش در می‌آوردم و...
  2. الهه کریمی

    کامل شده رمان ققنوس نحس|الهه کریمی کاربر انجمن تک رمان

    پارت_۱۲۹ ملودی سریع گفت: - سیروس خان نباید می‌کشتینش این زن ما رو به افشین می‌رسوند. - مگه افشین هنوز زنده‌ست؟ - مگه قرار بود بمیره؟ سیروس مکثی کرد و سپس غرید: - دریا، دریا، دریا، من تو رو تو اسید حلت می‌کنم. این رو گفت و رفت طبقه‌ی بالا و در اتاق دریا رو خواست باز کنه که متوجه شد در رو قفل...
  3. الهه کریمی

    کامل شده رمان ققنوس نحس|الهه کریمی کاربر انجمن تک رمان

    پارت_۱۲۸ «دانای کل» ملودی با عصبانیتِ تمام دندون‌هاش رو به هم فشرد و رفت به طرفِ اتاق دریا، دریا توی اتاقش نشسته بود و استراحت می‌کرد همین لحظه ملودی در اتاقش رو باز کرد و رفت تو و فریاد کشید: - تو باز هم به ما رو دست زدی؟ خودم می‌کشمت حروم‌زاده. رفت سمت دریا موهاش رو کشید و با مشت و لگد...
  4. الهه کریمی

    کامل شده رمان ققنوس نحس|الهه کریمی کاربر انجمن تک رمان

    پارت_۱۲۷ ساعت حدوداً هفت شب بود و ملودی با شاهرخ رفته بود بیرون و هنوز برنگشته بودن، می‌خواستم به اون همه چیز رو درمورد دریا بگم اگه مستقیماً به سیروس می‌گفتم شاید برام درد سر درست می‌شد ولی ملودی با اون دختره دریا لجه اگه بفهمه ازش آتو گیر آوردم خیلی خوشحال میشه. نیم ساعتی بود که توی عمارت...
  5. الهه کریمی

    کامل شده رمان ققنوس نحس|الهه کریمی کاربر انجمن تک رمان

    پارت_۱۲۶ چهل دقیقه‌ای بود که پشت کامیون در حال حرکت بودیم از شهر کم‌کم دور شدن و سمت خارج از شهر حرکت کردن که راننده صداش در اومد. - خانم اینا دارن از شهر خارج میشن من که نمی‌تونم تا هرجا رفتن پشت سرشون برم من فقط درون شهر کار می‌کنم. جواب دادم: - خواهش می‌کنم دنبال‌شون برو هرچقدر کرایه‌ت باشه...
  6. الهه کریمی

    کامل شده رمان ققنوس نحس|الهه کریمی کاربر انجمن تک رمان

    پارت_۱۲۵ وقتی لورا پرید پایین منم طناب رو گرفتم و رفتم پایین. خونه دو طبقه بود و پایین رفتن سخت! سه متر دیگه مونده بود برسم پایین که ناگهان طناب پاره شد و محکم خوردم زمین، لورا با جیغِ خفه‌ای اومد پیشم و گفت: - چت شد ساغر؟ به سختی از رو زمین بلند شدم و گفتم: - تو که می‌دونستی من گره زدن بلد...
  7. الهه کریمی

    کامل شده رمان ققنوس نحس|الهه کریمی کاربر انجمن تک رمان

    پارت_۱۲۴ «ساغر» دیشب وقتی رفتیم رازمیک رو نجات بدیم، یکی از همون گرجی‌ها افتاد دنبالمون و به سختی تونستیم از دستش فرار کنیم. ول نمی‌کرد که تا نزدیکِ خونه‌ی میلا دنبالمون دوید یک دفعه که ما رفتیم توی کوچه پس کوچه‌ها گم‌مون کرد وگرنه تا الان دست لوکاس افتاده بودیم، ولی میلا نفهمیده بود از خونه...
  8. الهه کریمی

    کامل شده رمان ققنوس نحس|الهه کریمی کاربر انجمن تک رمان

    پارت_۱۲۳ سیروس لبخند کجی زد و رفت توی اون اتاق، یک تخت بود و یک پایه سرم و سرمی که یک محمول سبز رنگ داخلش بود. سیروس با دیدن این صح*نه بلند خندید و گفت: - بیارش این‌جا هاتف. هاتف رفت پیش افشین و گلوله رو گذاشت روی شقیقه‌ش و به سمت اتاق هلش داد. وقتی افشین رو برد توی اتاق، پرتش کرد روی تخت و...
  9. الهه کریمی

    کامل شده رمان ققنوس نحس|الهه کریمی کاربر انجمن تک رمان

    پارت_۱۲۲ عکس رو محکم به خودم فشردم و گفتم: - خیلی دلم براتون تنگ شده کاش یک شب بیاین به خوابم. - گنگسترام گریه می‌کنن؟ با شنیدن این صدا سرم رو بلند کردم دیدم تیرداد رو‌به روم وایستاده، از تعجب نزدیک بود سکته کنم. - تو این‌جا چیکار می‌کنی نمی‌گی‌یهویی می‌ای من.... - ترسیدی؟ بلند شدم رفتم...
  10. الهه کریمی

    کامل شده رمان ققنوس نحس|الهه کریمی کاربر انجمن تک رمان

    پارت_۱۲۱ چقدر من توی این عمارت کوفتی تنها بودم چقدر دلم واسه ساغر تنگ شده بود باید از سیروس بخوام بذاره برگرده این‌جا بدون اون اصلاً خوش نیست، درسته خرابکاری می‌کنه اما دوسش دارم. اون بیچاره هم معلوم نیست توی کشور غریب پیش اون میلای بدجنس چی می‌کشه هر کدوم‌مون یک‌جور بدبختی داریم واقعاً دمت...
بالا