Usage for hash tag: الهه_کریمی‌فرد

ساعت تک رمان

  1. الهه کریمی

    کامل شده رمان ققنوس نحس|الهه کریمی کاربر انجمن تک رمان

    پارت_۱۴٠ «ساغر» دیشب بعد از حرفی که به اون راننده زدم یک کتک مفصل بهم زد هنوزم کل بدنم درد می‌کنه و دستم ورم کرده، رازمیک بیچاره هم به‌خاطر دفاعی که از من کرد کتک خورد! امروز فقط یک‌بار گذاشتن بریم تو بیابون دستشویی، البته هم راننده و هم اون مر*تیکه‌ی گرجی که باهاش بود دورا دور مراقب‌مون بود...
  2. الهه کریمی

    کامل شده رمان ققنوس نحس|الهه کریمی کاربر انجمن تک رمان

    پارت_139 «دانای کل» میلا رو به آنوش غرید: - راستش رو بگو پیرمرد با اون دوتا دختر چی‌کار کردی؟ - چیه واسه خودت هی می‌بافی به هم من چه می‌دونم اونا زیر دستای تو بودن سراغ‌شون رو از من می‌گیری؟ - آنوش با من بازی نکن، اون دختره ساغر پیش من‌امانت بود سفارش اون رو به من کرده بودن از دیشب تا حالا...
  3. الهه کریمی

    کامل شده رمان ققنوس نحس|الهه کریمی کاربر انجمن تک رمان

    پارت_۱۳۸ «ملودی» امروز اصلاً وقت نداشتم و باید کار‌های سفر به دبی رو انجام می‌دادم هرچندم اگه وقت داشتم اما لفتش می‌دادم ممکن بود زن افشین به هوش بیاد و همه چیز رو به پلیس بگه البته اگه تا الان به هوش نیومده باشه. توی سرویس بهداشتی بیمارستان بودم و خودم رو جمع و جور می‌کردم، یک ساپورت سفید...
  4. الهه کریمی

    کامل شده رمان ققنوس نحس|الهه کریمی کاربر انجمن تک رمان

    پارت_۱۳۷ رازمیک فریاد زد: - بهش دست نزن ع*و*ضی! مر*تیکه بیشتر ت*ح*ریک شد و با مشت و لگد‌های پی در پی افتاد به جونم و با تمام قدرتش کتکم زد. دستام بسته بود افتاده بودم کف کامیون و بدون هیچ دفاعی از خودم فقط فریاد میزدم و گریه می‌کردم. لورا هم پا به پای من از ترس گریه می‌کرد. رازمیک فریاد کشید...
  5. الهه کریمی

    کامل شده رمان ققنوس نحس|الهه کریمی کاربر انجمن تک رمان

    پارت_۱۳۶ رسیدم جلو در خونه باغ به دور و برم نگاهی انداختم دیدم همه چی امنه وارد حیاط شدم و ماشین رو پارک کردم پیاده شدم، ریموت درخت مصنوعی رو زدم و درخت کنار رفت وارد زیر زمین شدم! اول رفتم سمت سرویس و یک آب توی صورتم زدم چون بخاطر اسپری فلفلی که توی صورتم‌زده بودن کل صورتم می‌سوخت. نامردا...
  6. الهه کریمی

    کامل شده رمان ققنوس نحس|الهه کریمی کاربر انجمن تک رمان

    پارت_۱۳۵ «دانای کل» تیرداد از روی تخت بلند شد و رو به ملودی گفت: - بیا بریم بیرون که صح*نه‌ی قشنگی برات رقم زدم. این رو گفت و رفت! ملودی اشکاش رو پاک کرد و رفت بیرون، با دیدن افراد کشته شده افشین که هرکدوم یک جا افتاده بودن لبخندی نشست رو ل*ب‌هاش. افشین هم روی زمین زانو‌زده بود و یکی از افراد...
  7. الهه کریمی

    کامل شده رمان ققنوس نحس|الهه کریمی کاربر انجمن تک رمان

    پارت_۱۳۴ دست و پاهام رو که بست، یک سیگار از پاکتش در آورد روشنش کرد و گذاشت گوشه ل*بش! این‌قدر محکم منو بسته بود که نمی‌تونستم تکون بخورم فریاد زدم: - ولم کن بیشرفِ پست فطرت! هیچ معلوم هست داری چه غلطی می‌کنی؟! افشین سیگارش رو توی دستش چرخوند و زل زد تو چشمام و کم کم رنگ نگاهش تغییر کرد! از...
  8. الهه کریمی

    کامل شده رمان ققنوس نحس|الهه کریمی کاربر انجمن تک رمان

    پارت_133 سیروس دوباره فریاد زد: - پس اون پسره‌ی گور به گور شده تیرداد کدوم گورشه؟ شاهرخ جواب داد: - اون وقتی شما رفتین، رفت بیرون اصلاً معلوم نیست چی‌کار می‌کنه سر خود میره سرخود میاد. - پس توعه سبک مغز این‌جا فقط بلدی نون مفت تو حلقت کنی نباید به کسی اینا رو بگی؟ از کی تا حالا این‌قدر...
  9. الهه کریمی

    کامل شده رمان ققنوس نحس|الهه کریمی کاربر انجمن تک رمان

    پارت_۱۳۲ «دانای‌کل» دریا رو روی تخت پرت کرد و با زنجیر دست‌ها و پاهاش رو محکم بست به تخت، دریا همون‌طور که برای ر‌ها شدن تقلا می‌کرد، نالید: - سیروس هرکاری بگی می‌کنم فقط ولم کن برم قول می‌دم تا آخر عمرت چشمت تو چشمم نیوفته تو رو خدا ولم کن التماست می‌کنم هر کاری، کردم غلط کردم. سیروس...
  10. الهه کریمی

    کامل شده رمان ققنوس نحس|الهه کریمی کاربر انجمن تک رمان

    پارت_۱۳۱ پارت_۱۳۱ راننده کنار خیابون‌ایستاد و بعدش لوکاس نگاهی به من کرد و گفت: - از اون تلفن عمومیه زنگ به رازمیک می‌زنی و می‌گی لوکاس دنبالمه می‌خواد من رو بکشه و ازش می‌خوای که نجاتت بده بعدشم باهاش قرار می‌ذاری تا بیاد دنبالت. با تعجب و عصبانیت نگاهش کردم و گفتم: - من این کار رو نمی‌کنم...
بالا