Usage for hash tag: پارت7

ساعت تک رمان

  1. .zeynab.

    کامل شده رمان مستعمره | امـیر والا؏ کاربر انجمن تک رمان

    #پارت7 عمارت اعتصام، با ان چیزی که فکر می‌کردم زمین تا اسمان فاصله داشت! همه جا پر از عتیقه بود و سبک معماری قاجاری خانه، نماد از اصالت و کهنی بیش از حد عمارت می‌داد. زیادی بزرگ بود و با خانه دوبلکس صد متری ما زمین تا اسمان فاصله داشت. رنگ سبز را در همه جای حیاطش می‌شد دید... استخر داشت و...
  2. .zeynab.

    کامل شده رمان موقعیت صفر | زینب گرگین کاربر انجمن تک رمان

    #پارت7 صدا لحظه به لحظه نزدیک‌تر می‌شود. خوب تکلیف مشخص است، اگر یک طالب باشد که فردا خرمای فاتحه من را می‌خورید و اگر یک نگهبان هم باشد که با کلت و خفه کن این یارو خواهد مرد و من همین الان باید قصد سفر کنم. به کجا را خدا داند و این یاروی وطن‌فروش. صدا که نزدیک می‌شود، نمی‌دانم پیش خود چه فکری...
  3. Saba.N

    کامل شده رمان واژگون | @Saba.N (صبا نصیری) کاربر انجمن تک رمان

    هُوالحق! #پارت7 #واژگون #صبا_نصیری #انجمن_تک_رمان هنوز در فکرِ آن رفتارِ بد و تندِ آرمانِ بهمنش است. روی مبل چنباتمه زده است و مُدام حول محورِ آرمان فکر می‌کند. بغض می‌کند و در دل یک خاک بر سر بزرگ به خود می‌گوید! و لعنت خدا به آن روزی که در به در و با ذوق در اینستاگرام به دنبال یک آموزشگاه...
  4. .zeynab.

    کامل شده در حاکمیت شیطان |𝒁𝒆𝒚𝒏𝒂𝒃 کاربر انجمن تک رمان

    رو به روی خان وایستاده بودم، این خاندان خیلی پر ماجرا هستن همیشه گوشه کنار قصه‌های راجع بهشون می‌گن که مو به تن بلند می‌کنه رازهایی دارن که هنوز هیچ‌کس ازشون سر درنمیاره این داداش بزرگه خیلی بدجنسه ولی خان‌زاده کوچیک بی‌آزارتره گرچه که اون اصلا بین مردم نمیاد یا فرنگه یا شهر یا ویلای خودشه یا...
بالا