خوش آمدید!

با عضویت در انجمن تک رمان از مزایای(چاپ کتاب،منتشر کردن رمان و...به صورت رایگان، خدمات ویراستاری، نقد و...)بهرمند شوید. با ما بهترین‌ها را تجربه کنید.☆

همین حالا عضویتت رو قطعی کن!

ساعت تک رمان

  1. یاس تابناک

    درحال تایپ رمان رفاقت از سر عشق | یاسمن مهدوی کاربر انجمن تک رمان

    #پارت۴ - مهران چرا می‌خواستی بری خرید بهم گفتی؟ - هی زندگی عمر چقدر مثل باد میگذره، فکرش رو بکن مهسا امشب براش خواستگار میاد. یه جوری فاز کنسیسیوز برداشت فکر کردم چی میخواست بگه،‌ خوب منم تبریک گفتم: - واقعا همون مهسا کوچولویی که تو محل موش خانم صداش می‌کردن؟ ایشالله خوشبخت بشه؛‌پس عروسی...
  2. Paryzad

    درحال تایپ رمان جان | paryzad کاربر انجمن تک رمان

    #پارت۴۵ در اتاق رو باز کردم و بی‌هوا، مثل وحشی‌ها شیرجه زدم روش و تندتند تکونش دادم. _ بهزاد! بهزاد! بهزاد! بهزاد! بهزاد! بهزاد! عصبی نیم خیز شدو هم‌زمان با انداختن من داد زد: _ زهـر، مـرگ، درد... چی می‌خوای تو صبح جمعه‌ای خونه‌ی ما؟ چرا نمیری یه قبرستونی بمیری از شرت راحت شیم ؟ من برای چی...
  3. Paryzad

    درحال تایپ رمان جان | paryzad کاربر انجمن تک رمان

    #پارت۴ بدون اینکه لباسم رو در بیارم، به قول مامان خودم رو مثل گونی سیب زمینی جوری انداختم رو تخت که بنده خدا صدای نالش دراومد و دو تا فحشم تنگش داد! اگه بخوام خوش‌بین باشم، مامان فقط خواسته این حرکتم رو به گونی سیب زمینی تشبیه کنه و اصلاً منظورش هیکل تپلم نیست... دارم مثل خر زر می‌زنم؛ دقیقاً...
  4. Mizzle✾

    VIP رمان بطن دالان تاریکی(جلداول) | فاطمه فتاحی کاربر انجمن تک رمان

    #پارت۴ ولی آخه من شنیده بودم اونا فقط تو افسانه‌ها بودن و همشون داستانن! چطور می‌تونه واقعیت داشته باشه؟ تو همین فکرها بودم که یهو دردی رو از ناحیه گر*دن حس کردم. دردی شدید که فریاد درد‌آلودم رو به گوش رسوند. پو*ست ظریف گردنم زیر دندون‌های تیز این موجود خون‌خوار بود. همزمان با جیغ من ویکی هم جیغ...
  5. Mizzle✾

    در حال ویرایش رمان ساغر خونین | فاطمه فتاحی کاربر انجمن تک رمان

    #پارت۴ بی‌توجه به فک زدن‌های زیبا، نگاهم رو عنایت ثابت موند. عنایت پدر آیچا بود و بزرگ‌ترین باند قاچاق رو، تو ترکیه داشت. پدر و دختر ساکن ترکیه بودن و عنایت از همسرش جدا شده بود و با دخترش زندگی می‌کرد. عنایت بهترین دوست اردشیر بود. امروزم که تولد آیچا هستش و از قبل ما رو هم دعوت کرده بودن که...
بالا