خوش آمدید!

با عضویت در انجمن تک رمان از مزایای(چاپ کتاب،منتشر کردن رمان و...به صورت رایگان، خدمات ویراستاری، نقد و...)بهرمند شوید. با ما بهترین‌ها را تجربه کنید.☆

همین حالا عضویتت رو قطعی کن!

ساعت تک رمان

  1. بتمنی

    درحال تایپ چَشم‌زخم خورده|اثر vahedi کاربر انجمن تک رمان

    #پارت۲ داشتم می‌گفتم؛ بعد از آقام روزهای خوب و خوشم، کم و کم‌تر شد. یادتونه گفتم "سمیرا؟" با اصرارهای دام و رضایت آقام قبل از سکته‌ش، سمیرا رو فرستادیم خونه بخت و نامزد موندن تا نوروز هشتاد‌ و نه عروسی مفصلی بگیرن. ولی از جایی که خواهرم شانس نداشت، آبان ماه سال هشتاد‌و‌هشت مُرد و ما خواهرمون رو...
  2. Mizzle✾

    VIP رمان بطن دالان تاریکی(جلداول) | فاطمه فتاحی کاربر انجمن تک رمان

    #پارت۲ توی خواب و بیداری صدای جیغی شنیدم؛ ولی چون کامل هوشیار نبودم و خواب‌آلود بودم، نتونستم واکنشی نشون بدم پاشم ببینم صدای کیه؟ چیه؟ که اونم از خستگی زیاد و بی‌خوابی دیشب بود. ولی با دست‌هایی که من و تند‌تند و هول‌هولکی تکون می‌دادن و صدای ویکی تو گوشم می‌پیچید که می‌گفت: - ویو پاشو پاشو با...
  3. Mizzle✾

    در حال ویرایش رمان ساغر خونین | فاطمه فتاحی کاربر انجمن تک رمان

    #پارت۲ *دوسال بعد (ترکیه_استانبول) یکی از لیوان‌های پر نو*شی*دنی رو که خدمت‌کار توی سینی داشت بهم تعارف می‌کرد رو برداشتم و با لبخند همیشه مرموزم، رفتم سمت عنایت و دخترش. عنایت با دوتا مرد کناریش و دخترش درحال گپ زدن بود. بیشتر با دخترش صمیمی بودم؛ دخترش، دختر خونگرم و مهربونی بود. رسیدم بهشون...
بالا