#پارت۱
ساعت ۳:۱۵ شبه و من هنوز بیدارم و جلوی پنجره بزرگ اتاقمم که به حیاط بزرگ قصر دید داشت. به حیاط تاریک قصر خیره شدم، منظره حیاط شبا خیلی وحشتناک میشد.
درختهای بزرگ و سر به فلک کشیده، منظره حیاط رو وحشتناک نشون میدادن. داخل حیاط قصر چون هیچ چراغی روشن نمیکردن، انقدر تاریک بود که هرکس با...